بعدشم اصن بحث تاپیک من بچه و زدنش نبود
بخدا خودمم انقدر عذاب وجدان کشیدم نمیدونم چرا فکر میکنن از مادر دلسوز ترن برای بچه
عموشم نهایت میاد یکساعت میبره بیرون خوراکی میخره میاره تحویل میده
کی از بزرگ کردن بچه چیزی فهمید
فقط بوس و روی خوششو دیده
فقط یه سوال خوب هرموقع کاری کردی که باب میل شوهرت نبود چون زورش بیشتر از تو بزنت؟؟
من بچه رو نمیزنم ولی اعصاب مادرام حدی داره والا مادرا بزنن حق دارن چون دارن زجر میکشن به پای بچه یجایی کم میارن ولی پدرا بزنن زوره شوهر من حتی داد نمیزنه سر بچه میگه من شب تا شب میام خونه اگر بد باهاش رفتار کنم دیگه نمیخواد بیام
چطوری دلت اومد بچه رو بزنی؟
بخدا از بس روانم رو بهم میریزه نرفتم مثلا میرم اونجا برمیداره به شوهرم میگه به مامان گفتم به فلانی ( شوهرم مثلا محمد ) بگو سر شب بچرو برداره بیاره دور هم باشیم
یعنی منو آدم حساب نمیکنه
جهت سوختن من میگه فقط
