بعنوان کسی که بهترین زندگی رو داشتم وتو ناز ونعمت بزرگ شدم بهترین همسرو دارم همه حسرت زندگیمو میخوردن حتی اگر تصمیم به بچه نداشتنم میگرفتم باهام راه میومد همسرم
اما اشتباه غلط کردم تصمیم اشتباه گرفتم زود باردارشدم یه بارداری پرخطر دوقلویی یه بارداری که بچه های نارس به دنیا اوردم حالم بده یه بچم الان توخونست یکی توبیمارستان زیردستگاه منم بخیه هام باز حالم داغونخ دلخوشی ندارم خاک توسرم کاش این تصمیمو نمیگرفتم من حتی نمیتونم مادری کنم از خدا خواستم برام حفظشون کنه اما الان میگم اگر قرار بزرگ شن زجربکشن هردوشونو توآغوشت ببر نزار وابسته ترازاین شم حالم بده ظلم کردم به خودم به شوهرم به این دوتا بچه