باهم قهر هم نبودیم.اتفاقا تلفنی باهم صحبت میکردیم.درد دل میکرد.من باهاش حرف میزدم غصه نخوره.ولی منو دعوت نکرد.منم دیگه نمیخوام باهاش حرف بزنم.یه بار چندسال پیش هم نمیدونم به چه مناسبت بود همه رو دعوت کرد ولی من رو گفت نرم خونش.من تنها موندم توی خونه.شما بودین چیکار میکردین؟
یکسال پیش هیچ امیدی نداشتم، همه روش ها رو امتحان کردم تا اینکه بعد از کلی درد کشیدن از طریق ویزیت آنلاین و کاملاً رایگان با تیم دکتر گلشنی آشنا شدم. خودم قوزپشتی و کمردرد داشتم و دختر بزرگم پای پرانتزی و کف پای صاف داشت که همه شون کاملاً آنلاین با کمک متخصص برطرف شد.
خیلی کارش رشته. الان یعنی میدونه که فهمیدی؟ اگر آره که دیگه بنظرم توهم شریک غمش نباش زیاد...
نمیدونم فهمیده یا نه.ولی آخه قهر نبودیم.چندروز پیش باهم حرف زدیم هی ناراحتی میکرد مامان چرا ولمون کرد نفرینش میکرد.من بهش میگفتم تو تنها نیستی منم هستم خودت رو ناراحت نکن.
عزیزم شب یلدا که چیزی نیست خواهرم عروسیش دعوتم نکرد منم نرفتم الان سه ساله ندیدمش نمیدونم حتی کجا زندگی میکنه عزت و احترام دو طرفه است نباید آویزونه کسایی بشیم که دوستمون ندارن