بچه ها برادرم تازه عروسی کرده . خداروشکر هم همه چیز خوبه و عروسمون هم دختر خوبی هست. حالا انگار زنداداشم(اسمشو میزارم زهرا مثلا) میره روز مادر دو تا کادو میخره یکی برای مادرشوهر یکی برای مامان خودش، دیگه نزدیک خونه مامانش بوده میبره همونجا تو کمد قایم میکنه و به بقیه میگه کمد و نبینید. بعد ما شب یلدا خونه مامان عروسمون دعوت هستیم و رابطه خوبی باهاشون داریم. دیشب دیدم مامانش زنگ زد و بعد از احوال پرسی گفت: اره زهرا اومد تو کمد یه چیزی گذاشت من دیدم یک پیراهن هست ، گفت ما رسم داریم مادرزن سلام باید یک چیز سنگین برای مادرزن میبرن . چیه یک پیراهن خریده(منظورش این بود برادرت برام طلا بخره) گفت اره من برای مادر خودم ۳۰ سال پیش انگشتر طلا خریدم. این لباس چیه جلوی مردم چی بگم 🥲🥲اینم بگم بعد عروسی برادرم اولین باره میخواد بره خونشون . بقیه پست بعد میگم اذیت نشین
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.