من به خاطر اون ی جورایی بی کار شدم، چند ماهه پیش ی دعوایی بینمون پیش اومد سر کار رفتن من و به خانوادش کشوند خودشو مادرش گفتن نرو کار، شوهرم جلو مامانش قول داد نری کار هرچقدر ک کار بهت میدنو میدم.
یه اتفاقی افتاد باعث تعدیل شدنه من شد، الان یک ماهه نرفتم کار، درواقع هر روز گریه داشتم میکردم خب محیط کارمو دوس داشتم همسرمم خ دستو پا کرد برام که بتونه کاریکنه که کاره اسبقم بگیرنم باز ولی نشد، حالا صب ک پاشدم دیدم بیست تومن برام ریخته😁 حسابم دوباره شارژ شد انگار خودم شارژ شدم.
ولی خب چ فایده، شوهرم این پولا را جمع میکرد یهویی برام ی طلایی چیزی میخرید. ینی ادمی نبود ک پولشو نابود کنه، اخری تو زندگی اینجوری پسرفت میکنیم.
پولا ک بهم داد گفتم میرم طلا میخرم گفت این پولا فقط بزار برا لباسو ارایشگاهت
دعا کنید تا ماهه دیگ کار پیدا کنم. ولی شاید اگ برم کار بهم پول نده چون قولش این بود نری کار میدم بهت