از خاطره هاتون بگید
ما که بدترین شب یلدام مجرد بودم خانوادم ویژا برنامه نگاه میکردن هیچکدوممون با اونیکی حرف نمیزد فکر کن بهترین و پربار ترین سفره وسط نشیمن چیده شده بود ولی هممون باهم حرف نمیزدیم قهرم نبودیم ولی حرف نمیزدیم و منی ک رفتم تو اتاق و تا تونستم گریه کردم البته من تک دختر بودم یلدای ۳نفری که هیچکدوم باهم حرف نزنن نگن نخندن خیلی مضخرفه
اسی سوال پزشکی دارم میشه جواب بدید
از وقتی ازدواج کردم کنار خانواده شوهرم اصلا خوش نمیگذره اصلنا
آخی حجم تنهایی و ناراحتیتو حس‌کردم از جملاتت
واقعا خواهر برادر هم نعمتی هست بعضیامون داریم دریغ میکنیم از بچه هامون من جمله خودممم
خونه ی بابا همش بد بود،چون مامانم با همه قطع رابطه کرده،فقط خودمون بودیم و خودمون نه مادربزرگی نه خاله ای عمویی،بعد تو مدرسه همه از دیشب تعریف میکردن ما هیچی نداشتیم بگیم
من کلا از شب یلدا خوشم میاد چون تولدمه مگه میشه ادم از روز تولدش بدش بیاد ولی از اون قسمتش که خانواده و فامیل دور هم جمع میشن واقن بیزارمممم اصن صمیمی نیستن شبیه معذبا دور هم جمع میشیم
من بدترین یلدام یه سالی بود که کل فامیل خونه اقوام اون طرفیشون دعوت بودن و ما تنها بودیم و هیجا نداشتیم بریم
بهترینشم همون شب بود چونکه در یک اقدام یهویی بابام گف پاشین بزنیم به جاده بعدم رفتیم یه شهری که یه ساعت باهامون فاصله داره وکلی خوش گذروندیم
یادش بخیر یبار حدود چهل پنجاه نفر مهمون رفتیم خونه یکی واسه شب یلدا بعد من همش تو پذیرایی بودم دیدم خوراکی نمیارن بعد دیگه پاشدم رفتم تو یه اتاقی راحت بشینم خدا شاهده همینکه رفتم غذا و خوراکیو اوردن بعد چون جمعیت زیاد بود تعارف نمیکردن خودت باید برمیداشتی بعد دیگه تا من بیام به خوراکیا برسم دیدم هرچی شیرینی و پفیلا و چیپسه تموم شد فقط تخمه مونده🤣
بین خاطرات تلخ..معنوے ترین شب یلدا پارسال نجف بودم..دعاے ڪمیل😍بدون هیچ جشن ومراسمے
منم دقیقا حال تونو میفهمم . مادره منم با همه قطع رابطه کرده بود هنوزم کرده ....اونقدر تو دوران مجردی تنها بودم از تنهایی واهمه دارم ... ولی من نمیخام اشتباه مادرمو تکرار کنم . با اینکه خوانواده همسرم یخرده مزخرفن . ولی مجبورم بخاطر دخترم کنار بیام هیچی نگم تو جمعشون شاد باشم حتی اگه هزار تا حرف بزنن بهم به رویه خودم نیارم
