رفته بودیم میوه بخریم ، یه نفر اونجا اومد به میوه فروش گفت آقا من پول ندارم به من رایگان انار بده ، طرف جَوون بود ، میوه فروش بهش گفت پسرجان همسن و سالای تو دارن کار میکنن خرجشونو درمیارن توأم برو کار کن پول دربیار برو هر چی دلت خواست بخر ، راست هم گفت طرف صحیح و سالم بود پیر هم نبود که بگیم توان کار کردن نداره ، خلاصه طرف رفت و شوهرم به فروشنده گفت آقا بهش میدادی من پولشو میدادم ، یارو گفت داداش چرا فکر میکنی همه چی پوله؟ من بجای اینکه ماهی دست طرف بدم بهش گفتم برو ماهیگیری یاد بگیر ، این آدم فردا میخواد زن و بچه نگه داره اگه همه دودستی بهش همه چی بدن که باید بره بشینه تو خونه زنش کار کنه بریزه تو حلق این ، بعد شوهرم گفت اشکال نداره تو هر کی هر چی خواست بده امروز عیده و فلان ، یارو گفت داداش خودت چقد به این و اون کمک میکنی؟ شوهرم گفت زیاد کمک میکنم به همه پول قرض میدم ، حتی شده پولمو خوردن ندادن ولی من بخاطر خدا گفتم عب نداره ، میوه فروش گفت حالا چیا داری؟ خونه ماشین ویلا کارخونه ؟ شوهرم گفت هیچی ندارم فقط یه ماشین مدل پایین دارم ، یارو گفت خب انقد ریختی تو حلق این و اون و ازت سواستفاده کردن که هیچی نداری دیگه مرد مومن من نمیگم کمک نکن ولی همه چیزتو نریز تو حلق این و اون ، بچت فردا بهت نمیگه بابام به این و اون کمک کرده ، میگه من چرا اتاق شخصی ندارم چرا کامپیوتر ندارم چرا ماشین ندارم چرا شهریه دانشگاهم عقب افتاده چرا لباس ندارم ، گفت چون عیده قرار نیست ضرر کنم منم تو سرما وایسادم اینجا تا پول دربیارم جمع کنم فردا بچه هام بجای اینکه ارث بهشون برسه نرن بدهی های منو تسویه کنن و نیان سر قبرم بجای فاتحه و خیرات فحش بدن و برن ، خلاصه دلم خنک شد 😏
ناگفته نماند پدرشوهرمم همینجوری بوده هر چی درمیاورده میداده به این و اون الان مونده توخونه مستاجری هیچکس نمیاد بگه مُردی یا زنده ای ، دایی شوهرم با پول پدرشوهرم مغازه و فروشگاه خریده الان میلیاردره پولای پدرشوهرمم خورده یه آبم روش ، الان راست راست میاد و میره انگار نه انگار