برای شب یلدا برگشتم خونه مون از دیروز تا حالا مامانم هی گیر میده چرا تو اینستایی؟ یه دانشجو باید خیلی درس بخونه ، امتحاناتت نزدیکه ، دکتر که نمیشی حداقل همین لیسانست رو با معدل خوب بگیر ، با این وضع تو لیسانسم نمیگیری و ...
تو مهمونی از پالتو ام تعریف کردن مامانم جلو همه گفت حیف که تو تن خانم دکتر نیست🤦♀️،واقعا خسته ام خودمم میدونم حقمو از کنکور نگرفتم و اینجا جام نیست ولی خب چاره دیگه ای هم نبود برای پشت کنکور بودن حمایت کسی رو نداشتم ، شما بودید چیکار میکردید؟
تا آخر عمر این حرفا ادامه دار من ۶ ساله کنکور دادم مامانم هنوز میزن تو سرم
مادرت خودش از خانواده پزشک زاییده شده یا الان خودش پزشک هست ؟
اعتراض کن به رفتارش
با داد و هوار نه بگو فلان حرفت باعث میشه این احساس رو داشته باشم
البته اگه از اون مادرایی که ممکن از حرفت سو استفاده کنه چیزی نگی بهتره
برگردید برین
از ادمای سمی دوری کنید
از من به شما نصیحت
چی می خونی مگه؟؟
رشتت چیه، خب مادره دوست داشته بچش پزشک باشه، زیاد به دل نگیر، اما عزیزم باهاش حرف بزن که ناراحت میشی و اعتماد به نفست رو از دست میدی
خیلی شیک بود بچه های مردم همینم قبول نشدن😂این مورد رو مادر من خیلی جوابه
لطفا تاپیک آخرم رو گزارش بزنید
زدید لایک کنید براتون آیت الکرسی بخونم
