2777
2789
عنوان

بچه ها مهریم خیلی کمه نمیدونم چیکار کنم

| مشاهده متن کامل بحث + 2350 بازدید | 157 پست
اگه حق طلاق بگیرم حتی نداشته باشه، باز میتونه بده مهریه

عزمزمه قانون میاد ببینه طرف چی داره که اونو به عنوان مهریه توقیف کنه ماشین و خونه که هیچی مستثنیات دین حساب میشه،  میمونه حقوق ماهیانه . 

یکسال پیش هیچ امیدی نداشتم، همه روش ها رو امتحان کردم تا اینکه بعد از کلی درد کشیدن از طریق ویزیت آنلاین و کاملاً رایگان با تیم دکتر گلشنی آشنا شدم. خودم قوزپشتی و کمردرد داشتم و دختر بزرگم پای پرانتزی و کف پای صاف داشت که همه شون کاملاً آنلاین با کمک متخصص برطرف شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون دردهایی در زانو، گردن یا کمر دارید یاحتی ناهنجاری هایی مثل گودی کمر و  پای ضربدری دارید قبل از هر کاری با زدن روی این لینک یه نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص دریافت کنید.

خواهرشوهر داری؟برای اوناهم همین کاروکردن؟یافقط واسه عروس این ترفندو زدننامردامن بودم شاید به خونواده ...

آر ه.  ۴ تا خواهر شوهر دارم....وقتی من عروس اینا شدم همشون مجرد بودن...الان ۳ تا شون ازدواج کردن...نه برای اونا این ترفندو نزدن و برعکس مادر شوهرو پدر شوهرم به داماداشون میگن..اصل کار تو زندگی زنو شوهرن....زنو شوهر باید شریک زندگی باشن....زن کجا میبره.....مرد کجا میبره...تا آخر عمر باید سرشونو رو یک بالش بزارن....با همین ترفند نصف اموال داماداشونو زدن به اسم دختراشون....خدا مرده و زندشونو لعنت کنه....منکه واگذار کردم بخدا...ودرسکوت زیر سایه ی بچهام دارم زندگی میکنم....خدا آدم دورو  و چاپلوس رو لعنت کنه....... دوسال پیش به خواهر شوهر بزرگم گلایه کردم،گفتم این چه کاریه پدرو مادرت بعد اینهمه سال زندگی..با داشتن ۴ تا بچه با من کردن......در جواب با دهنکجی گفت،پدرو مادر من به اندازه ی کافی دارن..نیاز به مال شما ندارن....

مگه پدرو مادر من گدان؟؟؟؟؟منم گفتم انشاالله دخترت سه طلاقه بشه که بدونی از کجا خوردی......واگذارتون کردم بخدا

اخه دوست پسرم بوده هیچی برام کم نزاشته تلاش کرده خودم سر ترم ولی وضعیتم نابوده نمیتونم مجرد باشم از ...

شرایطمون مثل همه مهریه منم اندازه ای که به تو میگنه 

نکن 

عضو گروه نارنجی وزن شروع:69وزن هدف:54 تیر ماه 1399 وزنم 54 کیلو بود از خونه نشینی به 69 کیلو رسیدم تیر 1400 من برمیگردم به وزن قبلیم.امروز شنبه ۲۰ شهریور ۱۴۰۰ امضام رو خوندم دیدم قرار بود تیر بشم ۵۴ کیلو ولی الان ۷۰ کیلو هستم😂میگن سنگ بزرگ علامت نزدن هستش همینه ها.این بار شعارم رو عوض میکنم لاغر میشوم نه فورا ولی حتما رهرو آن است که آهسته و پیوسته رود رهرو آن نیست گهی تند و گهی خسته رود.امروز ۳ اردیبهشت ۱۴۰۱ من شدم ۷۴ کیلو😕اینقدر چاق شدم که بنظرم دیگه زیر سر آمریکاست. مرگ بر آمریکا😕
آر ه. ۴ تا خواهر شوهر دارم....وقتی من عروس اینا شدم همشون مجرد بودن...الان ۳ تا شون ازدواج کردن...ن ...

من خیلی دلم شکسته خیلی چیزا سرمون اومد از ازدواج شوهرم اصلا اون چیزی نبود که تصور میکردم خانوادش افعی تهران بودن کامل ولی خواهرمی نفرین اینجوری نکن همون واگذار خدا کن خودتم بچه داری.ببین من خودم تو زندگیم کوچیک ترین کاری کردم چنان پاشو خوردم چنان سیلی روزگار بهم زده که بر این اعتقادم خدا جای حق نشسته مطمئن باش کسی به ما هم بدی کرده پاشو میخوره

عضو گروه نارنجی وزن شروع:69وزن هدف:54 تیر ماه 1399 وزنم 54 کیلو بود از خونه نشینی به 69 کیلو رسیدم تیر 1400 من برمیگردم به وزن قبلیم.امروز شنبه ۲۰ شهریور ۱۴۰۰ امضام رو خوندم دیدم قرار بود تیر بشم ۵۴ کیلو ولی الان ۷۰ کیلو هستم😂میگن سنگ بزرگ علامت نزدن هستش همینه ها.این بار شعارم رو عوض میکنم لاغر میشوم نه فورا ولی حتما رهرو آن است که آهسته و پیوسته رود رهرو آن نیست گهی تند و گهی خسته رود.امروز ۳ اردیبهشت ۱۴۰۱ من شدم ۷۴ کیلو😕اینقدر چاق شدم که بنظرم دیگه زیر سر آمریکاست. مرگ بر آمریکا😕
بنظرم برو مشاورهچقدر الکی تو زندگیت مشکل انداختنالبته بعید میدونم پدرمادر مقصریاشنشاید شوهرت خودش گف ...

نه من میگم ۲۱ ساله دارم زندگی میکنم....الان دو ساله خانوادش به شوهرم یاد دادن....اگه شوهرم همچین آدمی بود که از اول  باید اینکارو میکرد....پدر شوهرو مادر شوهرم شیطونو درس میدن....دیدن زندگی من مشکلی نداره...به وقتش بچه دار شدم....دختر دارم...پسر دارم...زن زندگیم...کار بلدم...پول جم کنم..با اوناهم حتی خوبم...آ تو دستشون نمیدم....احترامشونو دارم...عمدا این مشکلو انداختن وسط زندگی ما....که فکرو ذهن مارو مشغول کنن....ما رو از زندگی سرد کنن...شوهرمو بکشونن طرف خودشون....که من اصلا با رفتو آمد شوهرم با خانوادش مشکلی ندارم حتی همین الان....من ۲ ساله باهاشون قهرم و رفت و آمد ندارم....ولی با رفتو آمد شوهرم کاری ندارم....اون میره خونه ی پدرو مادرش

من خیلی دلم شکسته خیلی چیزا سرمون اومد از ازدواج شوهرم اصلا اون چیزی نبود که تصور میکردم خانوادش افع ...

خدا کنه خانواده ی شوهر منم چنان سیلی از روزگار بخورن که بفهمن آه من بوده......منکه واگذارشون کردم بخدا..خدا شاهده کوچکترین بی احترامی بهشون نکردم بخاطر همین بیش میسوزم...میگم خدایا منکه دلی رو نشکوندم....خودمم ۲ تا زنداداش دارم از گل کمتر بهشون نگفتم....زنگ میزنن التماس میکنن که برم خونشون...یک لقمه نونو با هزار نفر تقسیم میکنم... خانواپهدی شوهرو مثل خانوادهدی خودم میدونستم....خواهر شوهرام ازدواج کردن...براشون آرزوی خوشبختی کردم....طلا گرفتم براشون پاگشاشون کردم....من تقاس خوبی کردنمو دارم پس میدم؟؟؟!خدایا حکمتتو شکر......من که واگذار کردم بخوت

چه خبره😐۴۱۴تااا حالاک اموالش ب اسم اوناس میخای چیکارکنی؟

آره سال ۸۲. (۴۱۴)تا...اوناهم قبول کردن و ازدواج کردیم

من نه برای مهریه ازدواج کردم....نه برای مالو اموال....

این ی عرفه که زمان ما بزرگترها به توافق میرسیدن و به دختر هم اصلا مربوط نبود.....ازدواج ما هم کاملا سنتی بود...

ما ازدواج کردیم،که زندگی کنیم...بچه دارشیم....بچهامونو تربیت کنیم..بچهامونو عروس و دوماد کنیم.....نه اینکه به فکر مهریه و طلاق باشیم.....من ۲۱ سال بدون مشکل...با همه ی فراز و نشیبها..کنار اومدم..زنگی کردمو ...زندگی میکنم .زندگی خواهم کرد......فقط از اینکار خانواده ی شوهرم بشدت ناراحت شدم....وبعد ۲۱ سال ،دیگه مجبور شدم باهاشون قهر کنم وقطع رابطه.......حالا هم همه چیز به نام اوناست...منمدر سکوت ،کنار بچهام ...دارم به زندگی ادامه میدم.آرامش بچهام خیلی برام اهمیت داره....

چرا طلاق نمیده

چون من زندگیو ترک کردم و گفتم دیگه لیاقت ادامه دادن نداری، زورش اومد و لج کرده، برای خودش اجازه ازدواج مجدد گرفته ولی منو طلاق نمیده، منم گفتم به  درک، الان با پسرم ۴ ساله تنها زندگی میکنم

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز