من دبیرستان که بودم تجدید شدم. خاله ام نمیدونم باحالت منفی جلوی مامانم گفت امسال که مردودی بخون برای سال بعد(درحالی که هنوز تابستون فرصت جبران داشتم)
ازاینکه جلوی مامانم تحقیرم کرد خیلی ناراحت شدم وکل تابستون نشستم باقدرت خوندن.
من که قبول شدن ولی روسیاهی موند به زغال.