یادم اومد مشکل خودم من ی زن داداش دارم خانم بدی نیست ولی زیاد اهل مقايسه و حسادت هست و چند بار دادا شم گفتند با هم بریم سفر .حالا مشکل من همسرم هست بارها سفر رفتیم و من ب فکر هیچی نبودم یبار همسرم گفت نکنه زن داداش ت همون مانتو مشکی ه رو پوشیده فلان جا رفتید .من گفتم کدوم مشکی من ک چيزي یادم نمیاد و اصلا پوشش بقیه زیاد توجه نمیکنم .آخرین بار ک جایی با هم بودیم زن داداش من کمر باریک و با سن ش بزرگه و جلب توجه هست دیدم چند بار شوهر م نگاش ی لحظه میچرخه اعصابم خراب شد حالا پیله کردند سال بعد شمال بریم نمیتونم عصبی میشم از دست نگاه شوهر م .غریبه بود مشکلی نبود ولی فامیل دوست ندارم
اگر کسی را دیدید که از همه چیز لذت میبرد،سخت نمیگیرد،میخنددومیخنداند بی مشکل نیست بلکه اوطوفان هولناکی را پشت سرگزاشته است واکنون قدر داشته هایش را میداند.
یکسال پیش هیچ امیدی نداشتم، همه روش ها رو امتحان کردم تا اینکه بعد از کلی درد کشیدن از طریق ویزیت آنلاین و کاملاً رایگان با تیم دکتر گلشنی آشنا شدم. خودم قوزپشتی و کمردرد داشتم و دختر بزرگم پای پرانتزی و کف پای صاف داشت که همه شون کاملاً آنلاین با کمک متخصص برطرف شد.
منو چی میگی که جاریم همین هیکلو داره شوهرم هر دوشب درمیون باید بره خونه داداشش منم همراهش نرم خودش میره یا زنگ میزنه به جاریم جاریم از از خدا خواسته لباس هایی چسب و کوتاه میپوشه باسنشو میندازه بیرون