یادم اومد مشکل خودم من ی زن داداش دارم خانم بدی نیست ولی زیاد اهل مقايسه و حسادت هست و چند بار دادا شم گفتند با هم بریم سفر .حالا مشکل من همسرم هست بارها سفر رفتیم و من ب فکر هیچی نبودم یبار همسرم گفت نکنه زن داداش ت همون مانتو مشکی ه رو پوشیده فلان جا رفتید .من گفتم کدوم مشکی من ک چيزي یادم نمیاد و اصلا پوشش بقیه زیاد توجه نمیکنم .آخرین بار ک جایی با هم بودیم زن داداش من کمر باریک و با سن ش بزرگه و جلب توجه هست دیدم چند بار شوهر م نگاش ی لحظه میچرخه اعصابم خراب شد حالا پیله کردند سال بعد شمال بریم نمیتونم عصبی میشم از دست نگاه شوهر م .غریبه بود مشکلی نبود ولی فامیل دوست ندارم