سلام من ۱۸ سالمه و نامزد دارم خیلی دوسش دارم اونم منو خیلی دوست داره چندسالی میشه باهمیم و رابطه مون هم از اون سنتی ها نیست خودمون با عشق و علاقه همدیگه رو انتخاب کردیم من یکبار نانزدمو امتحان کردم توی فضای مجازی و متاسفانه خیلی خوب حرف نزد البته بعدش که بهش گفتم میگفت فکر کردم یکی از پسرعموهامه (خودمم میشناسمش خیلی مردا و پسرای دیگه رو امتحان میکنه با پیج فیک باهاشون حرف میزنه) خلاصه که گفت فکر کردم اینه اما من بازم دلم اروم نگرفت
حالا یکبار دیگه م پارسال شب یلدا گفت ک اکسش باهاش تماس گرفته و رفته پیشش به گفته خودش هیچ حرفی نزدن و یه ملاقات پنج دقیقه ای بوده من از این ناراحتم که اصلا ازم اجازه نگرفت و حتی بهم خبر نداد و بدتر از همه بعد از شش ماه این جریانو برام تعریف کرد درحالی که همیشه میگ نباید پنهان کار باشیم
حالا دوباره شب یلدا اومده و من یادم افتاد این ماجرا حالم خیلی بده دوست ندارم فردا دعوتش کنم چون پارسال با کلی شوق و ذوق براش کلی تدارک دسر و شام و .. دیدم و اقا رفته با اکسش چیکار کنم که دیگه تکرار نکنه و دهنمم درگیر نباشه