داییم اینا دو شبه خونه آقاجونم هستن از شهردیه اومدن خونه آقاجونم بعد این دوشب هم شوهرخاله رفته دعوا درست کرد اینا امشب ما میخواستیم یلدایی بگیریم ک فرداشب داییم نیست امشب کنار هم باشیم پسرداییم چهار سالشه دختر خاله ام چهار سال باهم دعوا می کنند جیغ می زنند بازی می کنند برحال بچه ان شوهر خاله نفهمم پامیشه ب داد وبیداد چ کاری میکنه پامیشن ک برن انقدر میزنه دخترشو ک همه جیغ داد و بیداد من مردم زنده شدم گریه جیغ خیلی حرف شوهرم بهم زد بهم میگفت ت دخالت نکن بچه خودشونه فلان بمان آخه شما باشید چیزی نمیگین داشت قلبم وایمیساد