و گاها هم وقتی به این فکر می کنم که بزرگ شدند و احیانا با دو سه تا نعره خر دوست شدند یا ازم مخفی کاری می کنن یا یه روزی دو سه تا یارو بیان خواستگاری شون بیان تو خونه ام و دخترهام دیگه شوهر کنن کلی اعصابم خرد میشه و دیگه دلم دختر نمی خواد...
این چه فکرهای مزخرفیه...