2777
2789
عنوان

دوباره نشونه گذاشتم برداشته بنظرم کسی رو میاره خونه

| مشاهده متن کامل بحث + 2567 بازدید | 84 پست
چ چیزایی قایم کرده تو اتاقش؟شوهرت ادم دقیق یا وسواسی هست؟ یا نه

میدونه انگار ک مثلا ی نفر میاد ک باهاش صمیمی 

یجوری میخواد مایحتاج خونه رو کم نشکن بده

شاد باش بخندی میگذره ناراحتم باشی میگذره پس بخند که حداقل به خوشی بگذره    

بچه یه چیزی تو دلم مونده نگم میترکم😍

جاریمو بعد مدت‌ها دیدم، انقدرررر لاغر شده بود که شوکه شدم! 😳

پرسیدم چی کار کرده تونسته اون لباس خوشگلشو بپوشه تازه دیدم همه چی هم می‌خوره!گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته 
عید نزدیکه و منم تصمیم گرفتم تغییر کنم. سریع از کافه بازار دانلود کردم و شروع کردم، تازه الان تخفیف هم دارن! 🎉

شما هم می‌تونید با زدن روی این لینک شروع کنید

اسی به نظر من حساس شدی یا فوقش دوستشو میاره خونه باهم قلیون میکشن تفریح میکنن دوست نداره؟

اهل قلیون نیس ن دوست ک داره ولی میشناسمشون اینطوری نیستن بیان خونه .

من تمام شک م اینه ک نکنه جاریم میاد خونه یا ی زن .

جدای از همه اینا شوهرم خیلی آدم عصبی و شکاک یه 


شاد باش بخندی میگذره ناراحتم باشی میگذره پس بخند که حداقل به خوشی بگذره    
بعضی مردا حوصله اشون سر بره می‌افتن توی جابجایی وسایل.شوهر من دست به سیاه و سفید نمیزنه. یبار یک هفت ...

بابای منم همینطوریه😅وقتی خودش تنهاست همه کارا رو میکنه ولی در مواقع نرمال نه

خدایا دوستت دارمممم ❣❣

دیدم ک خونه خواهرش نیس و خونش یک مدلی بود ک یک شاسی عکس دقیقا ب اندازه همون دیوار  هالشون  عکس عروسی شون انقدرم زنش خوشششششگگگگللللل ک نگووو خیلی حالم بد شد گفتم خاک تو سرت کنن تو زن داری؟؟؟ک ب من گفتی مجردم؟؟؟.گفتم حیف این زن ب این خوشگلی ک ب دست توعه توف کردم تو صورتش فکر کن شهرشون با ماشین دقیقا ۲۰ دقیقس خلاصه از همونجا توف کردم و زدم بیرون آخه ۲۱ سالش بود ب مغزم واقعا خطور نکرد ک این شاید متاهل هس چون انگار زنش دوماهه رفته بود تهران مسافرت چون از خونش ک زدم بیرون خلاصه پیاده از شهر اونا ب شهر ما با ماشین ۲۰ دقیقه پیاده ۱۰ ۱۵ دقیقه توی مسیر بیابون خالی نزدیک شب بود این دنبالم افتاد هرچی گفت سوار شو خطرناکه راه اتفاقی برات نیفته منم اخم زمینو نگاه میکردمو پیاده راه افتادم گریه میکردم چون توی این یک ماه همیشه در دسترس بود و تند تند زنگ میزد پیام میدادم یا زنگ میزدم مث مجردا بود مثلا هر موقع شب یا صبح و ظهر راحت بودم  بعد گفته بود خونه خواهرم اون شهره و رفته مسافرت کسی نیس باید گلدونارو آب بدم کلیداش دست منه منم ک هروقت میرفتیم در خونشون عجیب بود ک چرا نمیگه بیا تو....خلاصه توی راه هی گفت آره متاهل بودم دیدم تو خیلی رو متاهلی حساسی همش میگی خط قرمزمه و ب همجنسم خیانت نمیکنم اینارو هی دنبالم ک بود و اصرار ک حداقل برسونمت منم اصلا ن نگاش کردم ن چیزی  فقط گفتم گمشو ک من اصلا ب همجنسم خیانت نمیکنم منم زن خراب نیستم بعد دید ک خیلی عصبانیم ول کرد و رفت ....توی دلم گفتم پسرا و مردا قول ازدواجم میدن ادای مجردا رو هم در میارن....اینو گفتم ک برا خیلی ها درس عبرت بشه و راحت اعتماد نکنن....چون ک وقتی اون عکس و دیدم و دید همه چی رو شد خواست ب زور بهم دست درازی کنه ک نذاشتم گفتم اگ کاری کنی همه همسایه ها رو خبردار میکنم ب گوش زنت برسه و جداشین چون انگار کمتر از دوماه بود ک عروسی کرده بودن و اومده بودن خونشون 

.

بابای منم همینطوریه😅وقتی خودش تنهاست همه کارا رو میکنه ولی در مواقع نرمال نه

همسر منم شیفت کاریش برعکس شیفت کاری منه

من که سر کارم خونه رو‌ مرتب می کنه من که باشم جوراباشم من باید جمع کنم

چه می دونم فدای سرم که خراب کردم منم بار اولمه که دارم زندگی می کنم
دیدم ک خونه خواهرش نیس و خونش یک مدلی بود ک یک شاسی عکس دقیقا ب اندازه همون دیوار هالشون عکس عروسی ...

آفرین عزیزم 

ان شاالله خدا ی عشق واقعی قسمتت کنه 

چ کثافتی بوده یارو

شاد باش بخندی میگذره ناراحتم باشی میگذره پس بخند که حداقل به خوشی بگذره    
آفرین عزیزم ان شاالله خدا ی عشق واقعی قسمتت کنه چ کثافتی بوده یارو

اره خیلی ....ازون موقع زیاد گذشته ....الان متاهلم....با اینک خوشبخت نیستم اصلا ب خیانت فک نمیکنم مث زنای متاهلی ک با مردای متاهلن بهونشونم اینه ک شوهرمون مارو ساپورت نمیکنه طلاقم نمیده مجبوریم

.

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز