امروز رفتم دکتر برای سونو
یه دختر پسری اونجا بودن ک معلوم بود واسه سونوی بارداری اومده بودن
میخندیدن ذوقشون از چشماشون مشخص بود
خدا شاهده من حسود نیستم تمام مدت دعا میکردم واسه خوشبختیشون
خدایا ولی من گناه داشتم 💔حسرت ب دلم موند
من و اون دختر همسن بودیم چی میشد منم کنار کسی ک دوسش داشتم بودم
من ک اینهمه التماستو کردم خدایا دلت نسوخت واسم ینی
دیگه باید چیکار میکردیم ما ک همه تلاشمونو کردیم هرکاری ک تونستیم هر راهی
خدایا کمکمون کن تو میدونی من چقد خستم چقد داغونم
چی میشد اگه ما حداقل عقد میکردیم چی میشد...