امروز صبح اومد زخم ها و کبودی هامو دید هی شروع کرد ب من فحش دادن ک الهی بمیری تقصیر تو بود اینطوری زدمت ولی مشخص بود عذاب وجدان داره
عصری هم عروسی دوستمه ک فامیلمون هست من نمیرم چون تموم گردنم جای چنگ مامانمه عکسشو تو پس اول دو تاپیک قبلم گذاشتم
بعد مامانم عذاب وجدان داره میگه میرم واست لباس اجاره میکنم فقط برو
من ازش مامانم حالم بهم میخوره نمیدونم چیکار کنم ک باهام حرف نزنه یا سمتم نیاد. نشستم ی گوشه دارم اروم اروم گریه میکنم