برا دخترم رفتیم کاپشن بخریم من گفتم بزرگتر بگیریم که سال دیگه هم بپوشه شوهرم گفت ن بزرگتر بد میشه
دخترمم پیله که من همینو میخوام هرجاهم رفتیم مثله این کاپشن پیدانکردیم بزرگترشوو مجبورشدم بخریم الان دارم همش حرص میخورم
میدونم خونه مادرشوهرم برم بازمیگن چرا بزرگتر نخریدی حرفاشونو به من میگن ن به شوهرم ...
حالا شوهرم میگه باز سال دیگه هم میخریم ولی من دلم میسوزه یک وخورده ای هزینه کردیم خودم پالتو میخواستم نخریدم گفتم بچه واجب تره ....
تواین گرونی ادم باید بزرگتربخره بچع تو رشده سال دیگم استفاده کنه
هر چی شوهرت گفت همونو انجام یده اصل کار اونه اون میخواد پول بده به خانوادش هم لگو شوهرم خودش اینطوری دوست داره
چه اشکالی داره
حرف ناحسابی نزده
مادرشوهر تون نباید دخالت کنن
و البته شما باید برای خودتون هم حقی قائل باشید. اشتباه تون فداکاری بی جاست
ازاین بابت راحتم ک شوهرم دخالتی نداره فقط میگم بریم ی دور بزنیم اونجا میخرم تمام.
توام نیازی نیس ب مادرشوهرت جواب پس بدی بگو خداروشکر تن شوهرم سالم کارمیکنه میخره
دیگه الان عهد بوق نیست که خواهر من ی لباسو ینفر چند سال بپوشه لباسو اندازه بچه بگیر شوهرتم که گفته میخرم سال بعد خانواده شوهر کیلو چنده چرا باید تو لباس بچتم دخالت کنن
به حرف شوهرت نیستی
خب پیدا نکردی دیگه
همونو بزرگترشو پیدا میکردی قطعا میخریدیش
بچتم که همون مدل و دوس داشته
زبون نداری بگو شوهرم گفت همین سایز خوبه بزرگتر نمیخرم بچه زشت میشه شبیه گداها میشه
عزیزم شما مقصر نیستی
و حرفای لازمم به شوهرت زدی
اگه خونه مادرشوهرت گفتن کوچیکه بگو خدا سایه پدرشو بالا سرش نگه داره ساله دیگه هم براش میخره ..چیه کاپشنه بزرگ بچمو از ریخت میندازه
