فوت خواهرم و دلتنگی چندساله ی من

اونا باهات خوبن

عیبی ندارع الان استفاده کن . آدمیزاد تو این دنیا نیومده ک همش راه درستو بره گلم ، اشتباه میکنی ، تجربه میشه ، یاد میگیری ، زرنگ میشی ، پیشرفت میکنی

من نه حاضر نیستم بچمو به شوهرم بدم آدم بی مسوولیته من از دست خانواده بدم ازدواج کردم گفتم میرم از پیششون زندگی خودمو میکنم ولی از بد تقدیرم شوهرمم حسابی روش نیست حاضر نیستم بچمو بهش بسپارم مسوولیت سرش نمیشه

چجوری وقتی بخاطر نبودادمای نرمال وانسان درست وحسابی از خودم بدم میاد احساس میکنم مادربدی ام ک ارتباطات خوب وسالمی نداره دوست دارم خودمو از بین ببرم تا شوهرم ی زن خانواده دارواصیل جایگزینم کنه حداقل خودموفدا کنم زندگی اونا خوب شه خانواده ای ک حتی نفرینم نمیتونی بکنی چون ب ضرر خودته اگ ب خاربره ب پاشون 

ولی من امیدوارم جسارتشوپیداکنم فقط منتظرم ی نفر بگه اون دنیا زجر نمیکشی دیگ دریغ نمیکنم

اعتماد ب نفسشتو ببر بالا تو ی مادر خوبی ، خودتو ارتقا بده ، از شوهرت سری اصلا این فکرارو نکن ، ی تایمی اومدیم رو زمین زندگی کنیم و بعدشم خدافز ، چرا انقد زجر بکشیم چرا انقد حرص بخوریم ، مطمعن باش روزنه های زیادی جلوته ک از هر کدوم میتونی وارد بشی پیشرفت کنی بهتر بشی از الآنو درستش کن میتونی گلم 

من نه بچمو نمیسپارم بهش بیشتر زجر بکشه طفل معصومم

زیاد تلاش کردم از خدا کمک خواستم نمیدونم میخاد چ درسی بگیرم ولی این درس منوپیرکرده وداره از پا درم میاره روحم پاره پاره اس

مرسی از محبتت عزیزمم