بچه ها پنج ساله ازدواج کردم قبل ازدواج گفت من هیچی ندارم راست هم میگفت یه موتور داشت با یه کار کم درامد خلاصه الان دوتا ماشین و زمین و ... و البته یه بچه چهارساله داریم
متاسفانه اوایل من خیلی کوتاه میومدم خودم هم کارمندم هرجا کم میاورد کمکش میکردم اینکه بگم ماشین ها و زمین و ... از درامد من گرفته شده دروغ نیست
حالا به اینا کاری ندارم منتی هم سرش ندارم و اینجا دارم میگم
شوهرم عادت کرده به ندارم ندارم گفتن هرچی میخوام میگه ندارم و من مجبورم از خودم هزینه کنم
دیروز هم دعوامون شد و من گفتم چرا هرچی میگم میگی ندارم پس حقوق و درامدت چی میشه( الان نسبت به اوایل ازدواج حقوقش خیلی بیشتره و کارش هم عوض کرده) و به من گفت من که اول بهت گفتم وضع مالیم خوب نیست چرا زنم شدی که الان میگم ندارم ناراحت میشی
نمیدونم چی جوابشو بدم فقط قهر کردم