2777
2789
عنوان

تجربیات عمل آپاندیس

109 بازدید | 20 پست

سلام من خودم عمل آپاندیس داشتم نزدیک چهارروزپیش 

قبلش کلا خوب درد داشتم خبر نداشتم و هیچکسم هیچی هیجا نگفته بود درست بخاطر همین خیلی استرس داشتم ولی الان از همه تجربیاتم میگم تا بقیه بخونن و استرس نداشته باشن اگه بهتون کمک کردم لایک کنید پیاممو بفهمم و اینکه برای عاقبت بخیری همه جوونا یه صلوات بفرستید❤️🫶🏻

روز شنبه من ساعت ۱۲از بیرون اومدم و رفت توی تخت ک بخوابم قشنگ ساعت دو درد بدی زیر دلم پیچید با اینکه من روز ۵ پریودی بودم و هیچوقت درد نداشتم فکردم عادیه بازم یه شیاف گذاشتم و دردش اروم شد و خوابیدم نزدیک ۵صبح درد اروم اروم از گوشه پایین سمت راست شکمم شروع شد تا ۲عصر که در عرض دو ساعت یعنی تا ساعت ۴ درد از سمت راست شکمم پایین شروع میشد و تیر میکشید تا دور نافم اونجا کمی شک کردم اما گفتم شاید ویروسه بعد از اینکه رفتم دستشویی اسهال هم داشتم با اینکه مشکلی نداشتم وقتی تو گوگل سرچ کردم نوشته بود علائمش۱تب و لرز ۲اسهال ۳استفراق ۴درد دور ناف

همون موقع با اینکه دوتا علائمو داشتم به اپاندیس شک کردم 

من از شب قبلش تا روزش پهلوم رو با شال پشمی بسته بودم انگار میکردم دلم یخ کرده ولی اشتباه میکردم بعد از اینکه شک کردم آپاندیس هست باز کردم چون اپاندیس اصلا نباید گرم شه

همون ساعت۴ به مادرم گفتم و قرار شد بریم دکتر درد داشت لحظه به لحظه بیشتر میشد و زیر دلم تیر میکشید در حالی ک من دیگه نمیتونستم بشینم رفتیم بیمارستان برای من آزمایش و سونوگرافی رحمی و اینا نوشت آزمایش خون و اردار بود ک دادم و تا جوابش اماده بشه یکساعت طول کشید ک درد من به حدی رسیده بود ک دیگه نمیتونستم رو پام وایسم یا خم راه برم و رو ویلچر بودم و رفتیم برای سنوگرافی تقریباً ده نفر جلومون بودن و من دل دردم به حدی شده بود ک گریه میکردم و زجر میکشیدم و موقع سنوگرافی کریه میکردم سونوگرافی گفت درد اپاندیس هست پلی اپاندیس نیست و پشت روده هاست جوابش رو گرفتیم با جواب آزمایش بردیم پیش دکتر دکتر گفت دراز بکشم و دستش رو گذاشت روی دلم و فشار داد گفت بعد از اینکه برمیدارم درد میگیره و دیدم بعله دردش به حدی بود ک انگار دارم میمیرم

بچه یه چیزی تو دلم مونده نگم میترکم😍

جاریمو بعد مدت‌ها دیدم، انقدرررر لاغر شده بود که شوکه شدم! 😳

پرسیدم چی کار کرده تونسته اون لباس خوشگلشو بپوشه تازه دیدم همه چی هم می‌خوره!گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته 
عید نزدیکه و منم تصمیم گرفتم تغییر کنم. سریع از کافه بازار دانلود کردم و شروع کردم، تازه الان تخفیف هم دارن! 🎉

شما هم می‌تونید با زدن روی این لینک شروع کنید

و نوشت تا من برم برای عمل من رفتم بیمارستان بستری شدم و چون متاهل بودم آزمایش بتا برام نوشتن ک مطمئن بشن حامله نیستم و سنوگرافی دیگه و بعدش مشخص شد حامله نیسم بلافاصله گفتن باید بری اتاق عمل موقعی که از من آزمایش بتا گرفتن ساعت8 بود و ساعت۱۲جوابش اومد تو این فاصله یه سرم به من وصل کردم ک دردم رو ۸۰درصد کم کرد و من خوابیدم بعد به من لباس دادن که عوض کنم هرچی طلا داشتم دراوردم و علنگو هام چون درنمیومد با چسب زیرو روشو پوشوندن و منو بردن اتاق عمل اونجا ساعت۱۲نیم بود و بعدش تو اتاق عمل من با پرستارای اونجا حرف زدم و گفتم ک استرس دارم درحالی ک بدنم میلرزید و گریه میکردم چون تاحالا نرفته بودم داخل اتاق عمل منو بردن رو یه تخت نازک من به کمر خوابیدم دستام رو بستن و دکتر اومد و همینطور که من سلام کردم به دکتر(اقای جعفری) و دکتر داشت شوخی میکرد با پرستارا😂منم فضول گوش میدادم دوتا پرستار بالا سرم بودن یکی گفت این فک نکنم ۳۵کیلو باشه کمتر بهش بزن و دستم ک داخلش سرم بود تکون خورد فهمیدم ک بهم تزریق کردن داخل جای سرم و سرمو دراوردن همون لحظه از هوش رفتم و هیچی حس نکردم

و نوشت تا من برم برای عمل من رفتم بیمارستان بستری شدم و چون متاهل بودم آزمایش بتا برام نوشتن ک مطمئن ...

ساعت۴:۳۰صبح روز دوشنبه من هوشیار شدم در حالی که ساعت ۱:۳۰از اتاق عمل اومده بودم بیرون یعنی یک ساعت داخل بودم و مدام گریه میکردم و به مامان و بابام میگفتم من خیلی ترسیدم منو ببرین خونه و کلی مامان بابامو صدا کرده بودم داخل بخشم همش میخواستم پاشم برم خونمون و تموم هم اتاقی ها دیوونه شده بودن تا ۵ صبح😂بعد که هوشیار شدم درد رو حس نکردم و کاملا خوابم برد تا 8صبح با درد بدی که انگار یکی با لگد هزار با تو پهلو و کمر من زده بود بیدار شدم زیر دلم درد میکرد یعنی همه جا ولی بخاطر این بود ک عضلاتم از درد کلی منقبض شده بود و حالا درد بخیه ها هم بهش اضافه شده بود و سریع به مامانم گفتم عملم تموم شد خوب بود گفت اره و تموم شده حالا من خیالم راحت شده بود اما خیلی خسته و کوفته بود بدنم میخواستم بخابم ولی نمیشد چون من عادت داشتم به پهلو بخوابم به پهلو راست که اصلا نمیشد بخوابی چون وزنم رو بخیه بود و درد میکرد پهلوی چپ هم انگار طرف راست هرچی داری افتاده رو طرف چپ و داری له میشی میمونه به کمر که اونم نمیتونی پاهاتو دراز کنی تو همون حالت پشتی کنار زانو هام گذاشتم و تکیه دادم بهش و خوابم برد 

خوابم نبرده بود و همش درد داشتم احساس کردم دستشویی دارم🤦🏻‍♀️😂با شکم پاره وسواس و کثیفی دستشویی ها که البته من بد دلم و دستشویی فرنگی اصلا دوس ندارم و باید راه میرفتم خودم بلند شدم البته با کمک های زیاد مامانم  و درد بدی داشتم حین راه رفتن همش دلم میخواست بمیرم از درد رسیدم دستشویی و مثل روزای قبل راحت نشستم گلاب به روتون اما زور نمیشد بزنی و من منتظر موندم تا دستشویی کردم و اومدم بیرون 

بقیشو بعدن میگم فعلا😂🤦🏻‍♀️

من درن هم داشتم 

و اینکه تا سه روز غذا نخوردم و بستری بودم تا یه هفته فک کنم

و تا لحظه ای رفتم اتاق عمل هم اپاندیسمو تشخیص صددرصدی ندادن بخاطز همین مسکن بهم نمیزدن

خیلی بد بود خیلیییی

خدا سلامتی به همه بده

وای توصیف دردش دقیقا همینه من اون موقعی که آپاندیسم درد گرفت و عمل کردم ۶ سالم بود🥲

اره سخته حالا بقیشو باید بگم قبل عمل یه جور بعدش یه جور🤦🏻‍♀️🤦🏻‍♀️🤦🏻‍♀️🤦🏻‍♀️

حتما ادم باید بره یه بیمارستان خوب چون خیلی خطریه

من فک میکردم یبوسته😄اصلا ذهنم نمیرفت رو اپاندیس

ولی خیلی روزای سختی بود دکترا بهم میگفتن شانس اوردی زنده موندی

تذکیدن اپاندیس خیلی خطرناکهههه

من فک میکردم یبوسته😄اصلا ذهنم نمیرفت رو اپاندیسولی خیلی روزای سختی بود دکترا بهم میگفتن شانس اوردی ...

عزیزم امان از وقتی که خدا هوای بندش رو داشته باشه 

ولی درسته خیلی خطرناکه 🤦🏻‍♀️

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز