من دیگه شوهرمو از این شب نمی‌خوام

ان شاالله که همچین کاری براتون پیش نیاد عزیزم خوش باشید حالا شماهم کمی درک کن شاید خسته بوده دلیل نمیشا که کمک نکرده سریع ناراجت بشی شوهر من تو خونه دست به سیاه سعید نمیزنه خدای اصلا نزده تاحالا منم اصلا ناراحت نیستم مرد ازصبح تاشب بدبختی میکشه تواین زمونه سخت یه لقمه نون پیدامیکنه میاره اون وقت شبم بیاد خونه کارکنه امشب ساعت ۸رسیدازکارشوهرم جوری رفت خواب انگاری ۲۰ساله نخوابیده صبح ۶باز میره به هرحال فکرتو درگیر نکن 

اخه اینقد چرا به خودت استرس و فشار وارد می‌کنی این راهش نیست بشینی گریه کنی اون بچه طفل معصوم باید به دست تو بزرگ و تربیت بشه هرچی باشه ما مامانا نقش اصلی رو تو ن

تربیتشون داریم چون تایم زیادی رو پیش ما هستن.یکم بخودت مسلط باش.والا ماها هم زندگیمون جشنواره نیست بقول یارو گفتنی.خخخخ

من که توزندگی شمانیستم دقیق نظر بدم بازم باهاش صحبت کن ان شاالله درست بشه نشه بااعصاب خوردکردن خودت هیجی درست نمیشه خودتو الکی پیرنکن 

افسردگی بعد زایمان هم داری یکم.ببین جلوی شوهرا که حرف‌ از افسردگی و حالم بده و دردهات بگی اصلا خوششون نمیاد بلد هم نیستن چجوری دلداری بدن چون از فضای خانواده خودشون یاد نگرفتن محبت زن و مرد رو.پس بهتره خودت رو پای خودت وایسی منتظرش نمونی.بگو بخند کن پیشش خودت رو سرحال تر و شادتر نشون بده اون هم حتما میاد سمتت روابطتون صمیمی تر میشه.اونوقت با زبون خوش ازش بخواه فلان کارو مثلا ظرف ها رو برات بشوره.

من بجای شوهرت از همینجا بابت تمام کارایی که تو زندگی داری میکنی تشکر میکنم خسته نباشی♥️