2777
2789

مثل عشقتون با دوست صمیمیتون 

مثل اکستون با همکلاسیتون 

یا هر کوفت و زهر مار دیگه 

لامصب بعد از اینهمه سال 

نه که عاشق باشم اتفاقا دیگه معنی عشق و عاشقی رو تو زندگی نمی‌دونم 

اصلا یادم نیست نمی‌دونم قبلا چجوری دوست داشتم 

چجوری عاشق بودم 

ولی با خودم میگم چرا ضربه باید از طرف کسی می‌بود که اصلا انتظارش و نداشتم 

شماها هم داشتین ؟‌چطوری خودتونو آروم میکنید 

از زخم‌های گذشته‌تون پرستاری نکنید... واقعا بعضی از اونها (بعضی!) دیگه خوب شده‌اند ولی شما همچنان اصرار دارید اونها را تر و خشک کنید و ازشون نگهداری کنید.
عروسیِ دوست صمیمی که خیلی لذت بخشه :)

با کسی که دوسش داشتی لذت بخشه؟؟؟؟

کجااش؟ خیانتشون به تو؟

از زخم‌های گذشته‌تون پرستاری نکنید... واقعا بعضی از اونها (بعضی!) دیگه خوب شده‌اند ولی شما همچنان اصرار دارید اونها را تر و خشک کنید و ازشون نگهداری کنید.

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

با کسی که دوسش داشتی لذت بخشه؟؟؟؟کجااش؟ خیانتشون به تو؟

وای من بد برداشت کردم

فکر کردم جدا جدا داری میگی

مثلا عروسیِ معشوق 

عروسیِ دوست صمیمی

🤣نفهمیدم منظورت عروسیِ دو تاشون باهمه


بله لیاقت منو نداشت همه میگفتن و همینطوری هم بود خودمو مسخره میکنم میگم چرا عاشقش شدی خنگرفت با یکی ...

از این دیدگاه بله 

ولی در نهایت نباید اتفاق میفتاد 

انگار همیشه تصور میکنم که چقدر به ریش من خندیدن 

دوست صمیمی من تو اوج رفاقت اینکارو کرد اصلا توقعشو نداشتم 

چون حتی شهر خودمون هم نبودم پشت پا زد 

از زخم‌های گذشته‌تون پرستاری نکنید... واقعا بعضی از اونها (بعضی!) دیگه خوب شده‌اند ولی شما همچنان اصرار دارید اونها را تر و خشک کنید و ازشون نگهداری کنید.
وای من بد برداشت کردمفکر کردم جدا جدا داری میگیمثلا عروسیِ معشوق عروسیِ دوست صمیمی🤣نفهمیدم منظورت ع ...

نه بابا 😂😂😂

حدس زدم 

چرا یکی از عروسی رفیقش لذت نبره 

کلی هم خوش میگذرونی 

برای تک تک آدما خرسند میشی 

ولی اینکه دونفر که برای تو ممنوعه هستن 

کنارهم قرار میگیرن عروسی میگیرن خیلی سخت میشه 

از زخم‌های گذشته‌تون پرستاری نکنید... واقعا بعضی از اونها (بعضی!) دیگه خوب شده‌اند ولی شما همچنان اصرار دارید اونها را تر و خشک کنید و ازشون نگهداری کنید.
از این دیدگاه بله ولی در نهایت نباید اتفاق میفتاد انگار همیشه تصور میکنم که چقدر به ریش من خندیدن دو ...

این دیگه بده

من زنداییم خیلی میسوخت که من زنش بشم و میخواست دختر خواهرش بده چند بار رفت خواستگاری دختر خواهرش ولی نشد و رفت با یکی دیگه ازدواج کرد 

و همه فکر میکردن من نشد با دختر خواهر زنداییم ازدواج میکنه ولی اینم نشد و قسمت شاید اینجا بگیم که قسمته

این دیگه بدهمن زنداییم خیلی میسوخت که من زنش بشم و میخواست دختر خواهرش بده چند بار رفت خواستگاری دخت ...

قسمت فقط توجیه کار ادماس 

وگرنه هر کی  هر کیو بخواد تا آخرش براش میجنگه 

اینقدر ک بدستش بیاره 

از زخم‌های گذشته‌تون پرستاری نکنید... واقعا بعضی از اونها (بعضی!) دیگه خوب شده‌اند ولی شما همچنان اصرار دارید اونها را تر و خشک کنید و ازشون نگهداری کنید.
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز