دوستان من به پیشنهاد خانواده جهت اشنایی با به اقایی یه هفته میشه نامزد کردیم کلا یهویی پیش اومد
نشان اوردن ارمایش دادیم اصلا فکرشو نمیکردم همیشه دوست داشتم ازدواج کنم ولی ....
اختلاف ما از دیروز شروع شد
قرار بود یه مراسم عقدی بگیریم که تبدیل به جشن عقد شد برای جشن عقد خرید کنیم
ما طلا فروشی رفتیم
لطفا قضاوت کنید کی راست میگه
خو
خب
بگو
یه سرویس دیدم ٩٠میلیون بعد نامزدم گفت کل بودجم 45میلیونه لطفا تا 45بهمون معرفی کنید طلافروش برامون یه سرویس اورد ٤٤میلیون ...
من ناراحت شدم بهش گفتم یعنی چی
45میلیونه مگه پوله؟ خودتو مسخره کردی
تو طلا فروشی جاش گذاشتم بعدش اومدم خونه زنگ زده که حرکتت خیلی زشت و زننده بود تو بنده ی پولی ، پول پرستی
بهش گفتم اون طلایی که انتخاب وسعت میرسید یه زپرتی بود
بلند شده همه ی اینارو اومده امروز به خانوادم گفنه
دختر شما پر توقعه همش برای من شرط میذاره به من میگه پول تو زپرتیه
تازه یه مورد دیگه هم هست همش میگه تو پول پرستی
والا حق با نامزدته رفتارت زشت بوده یعنی چی تو طلا فروشی ولش کردی رفتی میتونستی بیای بیرون باهاش صحبت کنی
کارت اشتباه بوده
طلام خیلی گرون شده هیی
عزیزم کلا چند وقته با ایشون آشنا شدی؟
چقدر می شناسیش؟چند بار بیرون رفتید؟
سن هر دو طرف رو هم بگو لطفا
وقتی طرف بودجه اش ۴۵ میلیونه چطور ۹۰ میلیون خرید کنه؟!
رفتارتون درست نبود، هیچ وقت همسرتون رو پیش دیگران کوچیک نکنین
