2777
2789
عنوان

امشب با شوهرم دعوای بدی داشتم

247 بازدید | 22 پست

تاساعت۹ونیم با رفیقای بدردنخورش بود

اومدخونه اولین کلمه ش گفت بابام میگه بریم خونش

پشت بندش زنگ زده بامادرش خوشوبش دل میدادقلوه میگرفت همون لحظه رفت بغل بخاری خودشو گرم کنه پسرم یکسالونیمه ست مث اون رفت چسپید به بخاری

رو باسنش و زیربالش سوخت دوساعت تمام گریه کرد

این شوهرخرمن نکرد بچه رو بگیره

گفتم تویا با لاشیای دوستتی یا پی مهمونیات زن و بچتت بدبخت دست توان خدا ازت نگذره

بعد برد بچه رو بزاره زیر آب با چه بدبختی نزاشتم آب بگیره خمیردندون زدم بهش

انقد نفربنش کردم .گفتم کاش نمیومدی خدا نیارتت

نمیدونیتم دارم گریه میکنم بچم بدجوری سوخت

دخترم کلاس دومه الان میگفت مامان چرا توام با داداشی گریه میکردی من اصلا یادم نبود 

حالم خیلی بد شد

دعا میکنم شوهرم بمیره

یکسال پیش هیچ امیدی نداشتم، همه روش ها رو امتحان کردم تا اینکه بعد از کلی درد کشیدن از طریق ویزیت آنلاین و کاملاً رایگان با تیم دکتر گلشنی آشنا شدم. خودم قوزپشتی و کمردرد داشتم و دختر بزرگم پای پرانتزی و کف پای صاف داشت که همه شون کاملاً آنلاین با کمک متخصص برطرف شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون دردهایی در زانو، گردن یا کمر دارید یاحتی ناهنجاری هایی مثل گودی کمر و  پای ضربدری دارید قبل از هر کاری با زدن روی این لینک یه نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص دریافت کنید.

بخدا دست خودم نبود میدونی نفهمیدم دادم گریه میکنم

آره میدونم بخدا منم خیلی تحت فشار بودم یک هفته تمام تو خودم ریختم

دخترم داشت میدوید با کله گذاشت تو دماغم دیگه دست خودم نبود های های گریه میکردم

حدود نیم ساعتی با صدای بلند گریه کردم

ولی بعدش دیدم دخترم از من ناراحت تره

انشالله عاقبت بخیر بشن همه بچه ها و مامانا

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز