ما ندار نبودیم
منتها من اولویت خونواده م نبودم
چون بچه وسطی بودم
همیشه لباس کهنه خواهرم برای من میشد
یادمه روزیکه با خواهر های همسرم رفتبم واسه خرید نامزدی کفشم سوراخ بود
یواشکی به مامانم زنک زدم مامان کفش ابجی و بفرست بپوشم ولی مامانم سرم داد کشید لازم نکرده
با دمپایی رفتم خرید نامزدی
خدا از خوانواده شوهرم راضی باشه هیچ وقت به روم نیوردن
انشالا که فقط خیر جلوی راهشون باشه