زمان دانشجوییم تو خابگاه همه پتو گلبافت جنس خوب داشتن من پتو پلنگی،
هیچ وقت ظرف غذا نداشتم تو مدرسه،
هنوزم ک هنوزه بابام داماد سرخونس کلی تحقیر و ناسزا میشنویم در صورتی که ملک داره ولی نمیفروشه.
دستام همیشه از بچگی چروک و خشک و زشت بود، چون مثل دوستام مرطوب کننده نمیزدیم.
تو عمر ۲۷ سالم بیشتر از پنج بار کافی شاپ و بیشتر از یه بار رستوران نرفتم
اکثز غذاها و فستفود ها رو نمیشناسم
حتی الان ک گاهی پول دارم تو اینستا چیزی ببینم نمیدونم برم چچوری سفارش بدم چون بلدنیستم و روم نمیشه
. بخاطر فقز یدونه کلاس کنکورم نرفتم.
پاشنه کفش کهنه م وسط دانشکده وا رفته بود و کلی مسیر بدهاش رفتم و نفهمیدم .خیلی چیزااااا