از سروران عزیزی که در اعمال خاکسپاری یاری دادند
من تو شرایط بقیه نیستم از دید خودم دارم نظرمو عنوان میکنم
به هیچ عنوان نمیتونم تحمل کنم شخصا روحیه حساسی دارم و نمیتونم زندگی سرد رو تحمل کنم
اول ابروشو میبرم و بعد جدا میشم
اول یه چک بعدشم بد وبیراه بعدشم طلاق ...ابروشم جلو خانوادش میبرم
طلاق
حق طلاقم دارم راحت
نمی تونم تحمل کنم، جدا میشم البته مهریه م رو میذارم اجرا و دخترم رو هم با خودم می برم، حاضرم تنها زندگی کنیم ولی با خیانتکار نمیمونم.
خیلی بهش فک کردم قفل خونه رو عوض میکنم میگم بسلامت تو خونه با بچم زندگی میکنم اولشم برا خرجی طلا میفروشم خطمم میشکونم که نخام توضیح بشنوم زندگی میکنم
وقتی خیانت میکنه اون زن زندگی رو دوست نداره که خیانت گرده منم ادمی نیستم که جایی باشم خواسته نشم پس راحت جدا میشم
قطعا هر معلولی یک علتی داره
ممکنه شوهرتون یک اختلال و خلا روانی داشته باشه که باید با مشاور و یا کمک خودش اونو پیدا کنین ممکنه هم نه خدایی نکرده مرض جنسی نداره ولی از روی شیطنت اینکارو کرده که باید مشکل رو درخودمون پیدا کنیم چهههه نیازی بوده کم گذاشتیم یا شوهرمون چه تایپ ادمی دوست داشته که ما نبودیم
گاهی باید خودمون و بزنیم به خنگی به لوس بودن بچه بودن مردا یک زن پخته و کامل و مستقل رو نمیخوان
فکر نمیکنم به عکس‌العمل برسه با شناختی که از خودم دارم میمیرم
اگه شوهرت خیانت میکنه شما هم خیانت کن
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
5 ثانیه پیش
6 ثانیه پیش
10 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز