بعداز۲۵سال با دوتا بچه تصمیم گرفتم جدابشم
خیلی عذابم داده از نظر مالی تامین بودم اما اخلاقی زیر صفر
وقتی عصبی میشه بددهنی میکنه شکاک و بد دل هست
به خانواده م اصلا احترام نمیزاره
تلفن میزنه به خواهرم توهین میکنه و میگه به من زنگ نزنه
خیلی سختگیره باهرکی از اقوام ارتباط داشته باشم میگه خوب نیست ودوست ندارم باهاش بری بیرون تنهایی جایی برم زهرمارم میکنه
کلا شرایط زندگیم پرواز تنش بوده و روز به روز داره بدتر میشه نمی‌دونم طلاق بگیرم ؟
خودت چی فکر میکنی عزیزم، راهی که از همه بهتره رو انتخاب کن و به فکر خودت هم باش
بچه ها چندساله اند
نه نه نه ،اگه از لحاظ مالی تامینی بگیر اگه منبع و درآمد مشخصی ندارید به خدا بیچاره میشی
با مشاور صحبت کنید و از اول توضیح بدید و دلایل شک رو بگید و .....تا بتونه براتون تصمیم یره
سختگیریاش زیاده مشروب میخوره دیگه کنترل نداره هرچی دلش میخواد میگه همیشه هم میگه گورتو گم من برو خونه بابات
اما من هیچ وقت نرفتم بعدش که پشیمون میشه میگه تو عصبانیت گفتم اما سر چیزای الکی همیشه تکرار میکنه
تو ک 25 سال باش زندگی کردی
طلاق باید 20 سال پیش میگرفتی
حالا بچهات بزرگن فک کن شوهر نداری فکر دخترات باش فقط
خودم خیلی دوست دارم از دستش راحت بشم همیشه سوهان روحم بوده بال و پر من رو شکونده تو خونه میپزم می‌شورم تمیزی میکنم اما اصلا مراعات منو نمیکنه مادرم ۲سال هست فوت شده
اگر ۳ماه یکبار خونه خواهر یا پدرم برم از دماغم درمیاره فقط بهشون فحش میده علنا توهین میکنه
هیچ دوستی ندارم هیچ وقتی برای خودم ندارم اما همیشه تحقیرم میکنه میگه زن خوبی نیستی
شوهرت شمارو طلاق نمیده
ادم شکاک بیماره یعنی دست خودش نیست
مثلا شما برید تو یه سوپری بعد مرد همسایه هم تو اون سوپری باشه ، مغز ناخواسته میگه حتما ارتباطی بینشونه یا اون به زنم نظری داره
این افراد با دارو خیلی بهتر میشن
ببرش پیش روانپزشک
