رابطه البته جدا شدن ولی من چند بار دیدم هنوز ک هنوزه تو ذهنم حک شده
یک بار منو برده بود خونش من خودمو زده بودم به خواب روی همون تخت کار خودشون رو کردن
یل وقتی تو عقد بود همش تو خونه ما بودن من چند بار چشم خورده بود
بعد حتی یک بار دامادمون بهمون گفت ک تو عقلت خیلی خوب میکشه فلان گفت این برای زن شوهر ها لازمه گفتم من از همچین کاری خوشم نمیاد گفت بزرگ بشی خوشا میاد ( خیلی حس بدی گرفتم من اون موقع فکر کنم کلاس دوم سوم بودم
فقط گفتم بدونید تو ذهن بچه ها خوب میمونه من با جزئیات کامل یادمه بعد ۱۵ سال
جدا شدن خواهرم شبفت بود همیشه دامادمون هم سرکار کم هم دیگ رو میدیدن البته بعدا معلوم شد آقا صیغه باز بوده با یکی از همون زن های صیغه ایش هم ازدواج کرد
جاریمو بعد مدتها دیدم، انقدرررر لاغر شده بود که شوکه شدم! 😳
پرسیدم چی کار کرده تونسته اون لباس خوشگلشو بپوشه تازه دیدم همه چی هم میخوره!گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته عید نزدیکه و منم تصمیم گرفتم تغییر کنم. سریع از کافه بازار دانلود کردم و شروع کردم، تازه الان تخفیف هم دارن! 🎉