2777
2789
عنوان

شک به شوهرم همه وجودم و گرفته

191 بازدید | 20 پست

بچه ها تاپیک قبلی گفتم شوهرم از شیفت اومد گفت یازده کار دارم باید ماشینو ببرم تعمیرگاه رفت وقتی اومد تقریبا دو ساعت شد بوی ادکلنه زیاد میداد گفتم تعمیرگاه چرا ادکلن زدی درصورتیکه سالی چنبار فقط ادکلن میزنه بماند که زد زیرش.من شک کردم فهمیدم اصلا تعمیرگاه نبوده گوشیش چیز خاصی پیدا نکردم فقط برادرش که یکم ناجور تو اون بازه زمانی چنبار زنگ زده بود بهش

شک خیلی بده بهش نشون ندع که شک کردی

واژینیسموس شدید بودم درمان شدم حسم تعریفی نداره فکر نمیکردم هیچوقت خوب بشم از خدا میخوام هیچکس درگیرش نشه میخوام به هرکی که این مشکل رو داره تجربیاتمو بگم 

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

خیلی گیر دادم که حقیقتو بگو هی دروغ سرهم کرد آخرش گفت پای آبروی کسی درمیونه مشروب جابه جا کردم برای کسی خیلی عذاب وجدان دارم توبه کردم.اخه اصلا اهل اینکارا نیست

با اجازه اسی 

شوهر من میدونم خیانت نمیکنه ولی همش ترس خیانت دارم میترسم 🥺

واژینیسموس شدید بودم درمان شدم حسم تعریفی نداره فکر نمیکردم هیچوقت خوب بشم از خدا میخوام هیچکس درگیرش نشه میخوام به هرکی که این مشکل رو داره تجربیاتمو بگم 

شاید مسأله مربوط به خانواده خودشونه 

نمی‌دونم مثلاً جایی خواستگاری رفتن یا خواستگار اومده خونشون ،فعلا نمی‌خوان علنی کنن

الهی ..تو پناهی .. پروردگارا  قسمت میدم به بزرگی و مهربانی خودت"دامن شونو سبز ،دلا شونو شادو زندگی شون رو غرق خوشبختی کن"الهی امین 
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز