این تاپیک من را یاد خانم همسایه مون انداخت
تمام شهر دنبال عروس معلم گشت بعد پیدا کرد
بعد موقع عقد شرط کردن که ما نباید از پسرمون دور باشیم
بیایید واحد کنار ما
عروس خانم معلم قبول کرد
بعد که عروس بزاد
مادرشوهرش گفت من نمی تونم بچه داری کنم
بچه را ببر خونه ی مادرت
و عروس هر روز صبح زود با بچه ی کوچک می رفت اول خونه ی مادرش بچه را میزاشت بعد می رفت سر کار باز ظهر هم همینطور