اما همیشه ته دلم یه غصه و غمی هست که چرا همه جاری هام به ارزوهاشون رسیدن و خوشبخت شدن و منی که مظلوم تر و مهربون تر از اونا هستم اینطور تو زندگی اذیت شدم
اما بازم امیدم به خدا از دست نمیدم 💔
همش میگم خدایا میدونم بعد هر سختی اسانی هست
همسرم تو دوران نامزدی زیاد اذیتم کرد بد دهن بود و عصبانی
خصوصیات خوب زیادی داره مثلا در مواقع عادی مهربون ، خسیس نیست ، چشم پاکه و اهل اعتیاد و این مساعل هم نیست اما بسیار بسیار عصبی و زودجوش یعنی وقتی عصبی میشه دیگه کار نداره که تو کی هستی
یک زره فکر نمیکنه جلو خانوادش زشته
یک زره فکر نمیکنه من غرور دارم دل دارم انسانم تحقیرم میکنه یکبار جلو مادرش زد تو سرم و فحشم داد
دلم خیلی میگیره هر بار میبخشمش ، شرایط طلاق گرفتن اصلا اصلا اصلا ندارم فقط موندم و میگم خدایا میدونم جواب صبوری هام میدی اما خیلی دلم شکسته
دیشب جلو خانوادش سر ی بحثی کلی رو سرم داد کشید ما تقریبا یک ماه قهر بودیم میخواستیم جدا بشیم من بخشیدمش برگشتم حالا جلو خانوادش میگه هنوز دو روزم نشده برگشتی تو این خونه تو بچه ای تو نفهمی تو هیچی حالیت نیست تو فقط ادایی از دست تو خودمو میکشم
خیلی دلم گرفته خدایا هر بار اینطور غرورمو جلو مردم له میکنه و باعث شده عالم و ادم بهم بی احترامی کنن سر به اسمون میارم و میگم خدایا هنوزم بهت امیدوارم💔
چقدر ببخشمش هنوز نتونستم گذشته فراموش کنم روز به روز خاطرات بدتری برام میسازه خدایا کجایی