به شوهرم عمل ندادن

عزیزم فقط خدا میدونه چقدر ناراحتم از ناراحتیت 

عزیزم بهت گفتم ک واسه اینکه اونجوری بشه که خودت میخوای باید صبر کنی شاید به زودیا نشه ولی در نهایت میشه 

اعتماد به نفست و بالا ببر انقدر خودتو و قبول داشته باش ک بدونی اونه که در نهایت دنیال تو میوفته و اگرم نیوفته تو کس خاصی و از دست ندادی اون تورو از دست داده 

پس صبر داشته باش زمان همچی و حل میکنه عجول نباش

اینایی ک میگم حرفای کلیشه‌ای نیست اینارو با چشمام توی کلی از زندگیا دیدم

خب مادرشو جلو فرستاده

که این نشون میده نگران ولی خیلی بده که خودشون اقدامی انجام نمیدن

حالا که تا اینجا آمدی سفت و سخت پیش برو و حرفت رو بزن

به هیچ عنوان با مادر شوهر راجع به اختلافتو حرف نزن چون احتمال داره ناراحتی ها بیشتر بشن حرف حرف میاره شما هم بزار امادگی رویارویی هم با مادر شوهرت داشته باش هم شوهرت حرفاتو اماده کن سعی کن گریه نکنی و از خواسته هات کوتاه نیایی الان خوب موقعیتیه که خودتو نشون بدی و دخالت بقیه رو کم کنی 

خوب کردی جواب پدرشوهرتو دادی اینطوری مادرشوهرت میفهمه که ازون ناراحتی و جوابشو نمیدی 

عزیززم😢 چه بزرگ منش 

شاید همسرت توی وضعیت خوبی نیست که باهات تماس نگرفته عزیزم

کار خوبی کردی جواب دادی چون پدر شوهر بی احترامی نکرده که تو بخواهی جواب ندی 

کار خوبی کردی از خونه رفتی الان تکاپوشون بیشتر میشه بزار بفهمن هر وقت قرار شد با تو حرف بزنن اول فکر کنن شما خانم دکتر هستین باید مثه یه خانم دکتر باهاتون حرف بزنن

توچی گفتی بهش؟

ای کاش میگفتیدخاله شون  بد ترین تهمتا رو بهم زدن کلی خانواده ام رو به سخره گرفتن 

در صورتی که نه چیزی از‌من نه خانواده ام نمی‌دونستن 

 خاله شون بهم تمت زدن نه شوهرم نه مادرشوهرم هیچ حرکتی نکردن

خوب کردی جواب پدرشوهرتو دادی

اونکه با شما دشمنی نداشته که جوابشو ندی 

اتفاقا باعث شد بدونی الان همسرت تو‌چه وضعیتی هستش و من مطمئنم همسرت نهایتا یکی دوروز دوام بیاره بعدش میدوه میاد سراغت فقط یکم دیگه صبوری کن 

شوهرت فک کرده دیگه کار تمومه 

به خاطر این خودش نیومده جلو 

نه 

چون تو اکیپ ستاره است اعتماد نکن. 

مخصوصا الان...

عزیزم خ خوب کردی جواب دادی تو قصدت طلاق نیست که بخوای تیشه به ریشه همه چی بزنی

اما وقتی جواب دادی کاش باهاش صحبت میکردی اونو طرف خودت میوردی

بلاخره اون نمیاد طرف خواهرزنشو بگیره 

شما میگفتی باباجان من از شما جز محبت ندیدم

اما بمن توهین شد بی احترامی شد 

مگه نمیگین جای دخترتونم شما میزارین یکی به دخترتون این حرفارو بزنه؟

شما جای پدرم شما بودین چکار می کردین؟

من مگه خونه و ماشین ازتون خواستم که خاله به من اون حرفارو زد؟

من نه خونه میخوام نه ماشین واسه من این چیزا ارزش نداره که بخاطرش مونده باشم

فکر کردم شاید شما پیش خاله دردودل کردین یا صحبتی شده گفتم اگه اینطوریه خود شوهرم بگرده دنبال یه خونه کوچیک هرچی  باشه که باعث زحمت شما نباشیم