اولین جلسمون بود
اول دونفری ازمون سوال پرسید بعد منو تنها خواست
گفت واقعا برای چی بااین اقا اومدی مشاوره؟؟؟سه بار بهت خیانت کرده.چرا بخشیدی و اومدی برای ازدواج
گفتم پشیمون بود
گفت اصلا شما نه ظاهری به هم میخورید نه سنی(۱۰ سال فرقمونه)
این اقا فقط دنبال حس اعتماد به نفسیه ک کنار شما میگیره
کمبودی ک درونش داره رو با تو پرمیکنه
گفت این اقا اصلا تورو نمیشناسه
فقط یه ویترینقشنگ از تو میبینه
میگ خوشگله،خوش هیکله،خوش تیپه ، اعتماد به نفس داره،قدرتمنده
کور از خدا چی میخواد؟یه جفت چشم
بعد گفت میخوای ادامه بدم یا ن؟چون فایده نداره وقتمونو تلف میکنیم
گفتم نه ادامه میدیم جلساتو.حداقل واسه احترامی ک برای مادرش قاعلم و ارزوشه این وصلت سربگیره
گفت باشه...
دیوونه وار دوسش دارم.ولی باید ازش بگذرم...
بعد ک مشاوره اومدیم بیرون یه حرف عجیب بهم زد ک ترسیدم