زن برادرم اجازه نداده برای اولین یلدایی که خانواده میخوان برام بیارن طلا بخرن

توی این اوضاع گرونی همه درگیر حاشیه اند و شاخ و برگش میدن بیخود به خونواده ها فشار میارن پس فردا هم،بچه بغل بر می،گردن خونه ی بابا خدای نکرده..... چون اصل زندگی یه چی دیگه است.... 

خودم که قطع رابطه هستم من حتی یه بارم خونشون نرفتم 

هروقتم دعوت میکرد شوهرم می‌گفت بهونه بیار نرو 

شوهرم اینجوری هست فقط 

اونم همیشه اینجوری بوده چون خودش خونه جدا داشته مستقل بوده 

افرین خداکنه ادم خوشبخت بشه

ای عزیز نو کیسه ندیدی؟

وای به روزی که گدا معتبر شود 

که به قول شاعر از خدا بی خبر شود

از کجا میدونید زنداداشت این حرفو زده؟؟

عزیزم نو کیسه دیدم

ولی چرا شما و اسی انقدر گیر دادید به وضع مالی خانوادگی این عروس

اصلا وضع مالیشون هرچی اصلا نو کیسه

من دارم میگم مشکل از جای دیگه است

اینکه اصلا عروسشون نو کیسه بازی در بیاره با اینکه اختیار زندگی مادر پدر اسی دست عروس باشه خیلی فرق داره

من دارم میگم چرا به اصل مشکل توجه نمی کنه

اصل مشکل اینه که مادر پدر اسی اختیار زندگیشون رو دادن دست این آدم

آخه واسه چی

آخه جرا همچین اجازه ای میدن

یعنی چی که اختیار زندگیشون باید دست پسرشون که ازدواج کرده رفته باشه

پس اینجا مقصر پدر و مادر و همسرت هستن ک نظر برادرت رو میپرسن. بهتره اعتراض کنی بهشون حداقل حرفتو بزنی حتی بی تاثیر باشه

بزن تو دهنش بابا.

چرا ب برادر اجازه هر کاری میدی.

سر عقد کنان من خانواده شوهرم میخواستن زیرلفظی برام طلا بگیرن ولی برادرشوهر عوضیم نزاشت.گفت زنم ناراحت میشه.اونا هم نخریدن.حتی اولین عید منم طلا نگرفتن.

الانم یه فتنه توی خانواده شوهرم انداخته ک بیا و ببین.

اصلا جاریم چشم نداره منو ببینه.وقتی میبینه اینقدر تیکه بارون میکنه ک نگو.خیلی دلش سیاهه.

من کی گیر دادم گلم

اصلا حرفی از وضع مالی نزدم

ولی خب چه خوبه چه پولدار چه بی پول یه حد و مرزی باشه همه مون حد خودمون رو بدونیم 

این عروس هم چوب کارهاش رو میخوره شک نکن