مامانم رفت سرطان از پا دراورد

اره عزیزم

هنوز مادر نشدی 

مادرا هیچ وقت از بچه هاشون ناراحت نیستن

مطمعن باش مادرت  تو رو میبینه الان هم 

گریه نکن روحش ناراحت میشه

واقعا من سه ماه شب و روز به معنی واقعی کلمه شب روزگریه میکردم اما بعد اون بوسه انگار جون گرفتم احساس میکنم هست مامانم هست و فقط این منم که نمیتونم ببینمش.

درباره سنگ مزار هم حق داری میفهممت دید اسم مادر یا عکسش روی یه سنگ سیاه آتیش به قلب آدم میزنه خوب میفهمم چی میگی عزیزم

قوی باش عزیزدلم درکت میکنم منم ظرف یکسال۲داداش از دس دادم یکیش کرونا دیگری سرطان

ماهایی ک ب این سرطان لعنتی آشنایی داریم خیلی قبل ترا واس رفتنشون باید آماده بوده باشیم،،الان حال روحیت داغونه فعلا تصمیمی نگیر باخودکشی هم خودت عذاب میکشی هم اون

جایگاهش بهشت باشه،

الان کی پیشته؟خاله ای عمویی چیزی دوربرت نیست ؟

من اوایل وقتی اولین بارون اومد خودمو رسوندم به قبرستان بچهامم برده بودم میگفتم اگه مادرم قراره خیس بشه باید ماهم خیس بشیم وای چه روزایی گذروندم و عجب که هنوز زنده ام😭😭😭😭

خدا بیامرزه خدا بهت آرامش بده با پستت اشک ریختم😭

خدا رحمتشون کنه،خدا صبر بده بهتون،جاشون بهشت باشه ان شاالله 

چقدر گریه کردم ،مرگ چیزیه که نصیب همه میشه نوبتیه فقط