توان راه رفتن نداره ترس داره از بس افتاد یک ماه پیش افتاد بینیش شکست
ببین گلم من مادر دو تا بچه ام
و هر دوشونو خیییلی راحت از جیش گرفتم
اول دخترم که زیر دوسالگی و پسرم که اونم زیر دوسال بود یادمه رفتیم مراسم ختم خواهرشوهرم پسرم جیشش میگرف میگف بهم جاریم و خواهرشوهرم گفتن چقد زود از جیش گرفتیش تعجب کرده بود خواهرشوهرم خودشم پسر داش میگف پسر رو تا سه سالگی نباید از جیش گرف🥴
من کارایی رو که کردم اینبود اول شورت آموزشی دو تا گرفتم و داخلشیه کهنه میزاشتم که جیشش عبور نکنه بریزه رو فرشام و البته اینم بگم چنباری نجس کرده بودا ولی خب من تحملم بالاس یه جیشه دیگه بعدش شسته میشه
و اینکه کهنه تکون میخوره من یدونه نواربهداشتی میچسبوندم به شورت آموزشیش و خییییلی جوابگو بود میدونی دیگه چقد قدرت جذبش بالاس
چنبار بردم دسشویی تا یاد گرف اینم بگم نه یکبار بلکه چندین دفعه
جیششو یاد گرف فقط پیپیشو نمیگف آخ خدا چقددد عذاب کشیدم فک کن بچه رو شبا پوشک میکردم دریغ از یه قطره جیش دیگه پوشکشم نمیکردم شبا روزا هم توی شلوارش پی پی میکرد یبار به مامانم گفتم قربونش بشم گف تا دیدی داره زور میزنه صورتش قرمز شده زودی شلوارشو‌در آر بزارش بغل دسشویی یاد بگیره تا اینکه یادگرف😍 قدر تایپکردنمو بدونا همش تجربه شخصیم بود پیش شوهرتم گلایه نکن روزا که خونه نیس انجام بده هی نگوفرشو نجس کرد بزار انقد جیش کنه روش یه حوله بزار پات نخوره بهش خشک شه عید میشوری خانم گل❤️🌿موفق باشی زیاد شد ببخش امیدوارم بخونی کامنتمو
ببین عزیزم آرووووم باش
دختر منم سالش بود از پوشک گرفتم چون بزرگ‌تر شدن به پوشک عادت کردن
اصلا تحت فشار نزارش شوهر منم خیلی زر زر میکرد میگفت همش پول پوشک میدم دیگه نمیخرم عرضه نداری گفتم اره ندارم ناراحتی خودت بگیر
بعدشم چندبار بردم دستشویی جیش نکرد فقط تو پوشک میکرد
منم باز میزاشتم میگفت جیش پوشک میبینم جیش میکرد باز بازش میکردم ولی تو دستشویی اینکار میکردم
یبار دیگه خیلی جیش داشت
گفت جیش تا پوشک ببندم تو همون دسشویی جیش کرد منم تشویق و آفرین و اینا بعدش دیگه ترسش ریخت
من کتاب های روانشناسی زیاد خوندم.
یه جا نوشته بود زن تعیین میکنه که شوهرش کدوم شخصیت اش رو نشون بده.
مرد شب از سر کار خسته میاد خونه اگر زن بره جلوی در لبخند بزنه خدا قوت بگه و از خودش و بچه اش تعریف کنه مرد هم سر ذوق میاد و اگرم برعکس زن گلایه و غر زدن و جیغ و داد داشته باشه مرد هم عصبی میشه...
من خودم اینا رو به مرور زمان یاد گرفتم تا زندگی‌ام و اخلاق همسرم درست شد
همش سیاست های زنانه است
من الان می‌شینم پیش شوهرم یکسره سعی میکنم از شیرین کاری های بچه ها تعریف کنم تا عاشق بچه ها بشه
اینطوری قدردان خودم هم میشه که بچه ها رو خوب تربیت کردم.
تا اونجا که میشه نکات منفی بچه ها رو نباید جلو پدر گفت نباید شخصیت اشون رو جلوی پدر خراب کرد
ببین من از نظر خودم میگم بچه بودم مادر پدرم خیلی باهم دعوا می‌کردند ولی بخاطر من موندن ۱۷سالم شد اصلا دوسشون نداشتم چون من روانی باز اومده بودم بخاطر دعوا های مدام مادرم طلاق گرفت و خواهر کوچکم رو خودش تنها بزرگ کرد خواهر بدون پدر. بزرگ شد ولی الان واقعا به مشکل هم نداره من که هم پدر بالا سرم بوده هم مادر انواع بیماری روانی رو دارم
آروم باش گلم . واسه شما تنها نیست . اکثرررر بچه ها تا ماه ها مشکل دارن و مقاومت میکنن .. فدای سر خودت و دخترت که خونه نجس میشه . اهل نماز هستی ی سجاده بزرگ پهن کن نماز بخون. اما آنقدر بخودت فشار نیار و سر و صدای اینکه بچه فلان جا جیش کرد در نیار اینجوری موضوع واسه شوهرت بزرگ میکنی .. اتفاقا برعکس بگو برای روز اول خوب بوده کم کم راه میافته همه بچه ها همینن کم و بیش . خونه رو هم اساسی وقتی راه افتاد تمیز کن غصه اش نخور
شرمنده ولی بعضی وقتا صبوری لازم نیست ما کلاس کار با کودک میرفتیم گفتن بچه باید بغهمه همون قدر که مار خوب تشویق داره کار بد هم تنبیه کار بد کرد اجازه نداری تلویزیون بیینی اجازه نداری فلان کارو بکنی یا فلان اسباب بازی رو برداری
