خواهر شوهرم استادش عاشقش شده

دوست عزیز،حسادت قبض میاره 

شما برای داشته ها و نعمات دیگران شکرگزاری کن ،اولش خیلی سخته،بنویس ،بعد زبانی بگو ،کم کم حسادتت از وجودت پاک میشه

شکرگزاری برای داشته های دیگران،قبض را از زندگی برمیداره و خیر و برکت به همراه داره

اینا از خودم نمیگم از استاد عرفان (علی مقدم) شنیدم 

چقدر زشته میرید پیگیری  میکنید ببینید طرف کیه چیه، خاله زنکا 😒

بله دانشگاه تهران

همین دیگه 

کار موکلای سحره 

مقاومت کن انجام بده ( البته خود من چند سری چله های باطل سحر گرفتم و اتفاقا نشونه های باطلی و باز شدن هم دیدم    اما بیفایده بود چون چند مدت بعد دوباره احساشون میکردم و میفهمیدم هر چه رشتم پنبه شدن ) جریان سکیت چله هام رو تو نی نی سایت گفتم کاربری گفت باید بعد از چله های باطل سحر " یا وسطای چله " حرز کبیر امام جواد علیه السلام رو تهیه میکزدی و میبستی به بازوی راستت ( بازوبند ) اگه بستن به بازو ممکن نیست بنداز گردنت ( گردنبند جا دعایی ) و گفت که بهتره روی پوست آهو باشه 

اما من چند ماه بعد اتفافی ویدئویی از حکیم محین ایماعیلی دیدم که داشت توضیح مبداد حرز برای هر شخص رو چه سطحی جواب میده ( منظورش مزاج اختری هست ===== سایت آزمون مزاج اختری 

فارغ تحصیل پزشکی هستش

اما خواستگار خواهر شوهر اسی استاد دانشگاهه یعتی دکترا داره

چرا منم زیاد چشم خوردم اما نمیشه گفت همه چشمشون شوره یا ارکسی حسرت زندگی کسیو میخوره چشمش بد هستش 

قصه‌اش مفصله گلم و خودم خبر داشتم چرا

من ۳۲ شوهرم ۳۷

استاد خواهرم عاشقش شد.

محنون وار فکر کرد خودهرم جواب بله بهش می ده ولی خواهرم جواب نه بهش داد

وای بعدش هیجانی است.

بعد استادش خواهرم را از اون درس انداخت...از روی عمد رتبه اول دانشگاه را از اون درس انداخت که ترم بعد هم ببینه خواهرم را...

بعد خواهرم هم رفت شیراز مهمان شد و ترم تابستان گرفت که استاده را دیگه نبینه و فارغ التحصیل بشه.

بعد تو شیراز یکی تو دانشگاه عاشقش شد و پاشنه در خونه ما را کند...اینقدر اومد و رفت که آخرش خانواده ام رضایت دادند...چندبار باباجونم قهر کرد و رفت هی می اوردندش پای قباله برون...بیچاره اذیت شد دامادمون...بعدم چندسال سرکار نبود دانشجو بود خواهرم معلم بود...بعد طی اتفاقات عجیبی به لطف خدا به خاطر یک روز روزه بودن در راه خدا کار پیدا کرد و الان مدیرعامله

اصلا اینطوری فکر نکن منو شوهرمم خیلی رویای عاشق شدیمو ازدواج کردیم ولی الان قیافه همدیگرم تحمل نداریم ببینیم 

چون طلسم تمدید میکنند میدونند ما میریم دنبال باطل سحر 

قدرت چشم زحم حسود از صدتا سحر بیشتره چون درجا طرف میبینی به کشتن داد 

انشالله خدا کمکت کنه

شوهر من روزی نبود نیاد دنبالم عاشق من‌منم عاشق اون ولی الان تحمل دیدن همم نداریم اصلا انگار نه انگار چند سال میومد خولستگاریم منم انگار نه انگار قبلا دوستش داشتم عاشقش بودم

دانشجو موفق؟ هه🤣🤣🤣

معلوم نیست تو مدوم داهاتی داری میری نهضت سواد اموزی 😂😂😂

همون اینقدر کند ذهنی که جهشی خوندن من و پزشکی اوردن بقیه اینقدر برات عجیب و دور از واقعیته اولشم ک بخواهر شوهر اسی حسادت کردی 😂😂😂بخدا در حد همون خندیدنی ظهر وقت خالیمو باهات خندیدم از حسادت های حقیرانت

دوست من دانشجوی پیام نور بود   خیلی  سالها قبل 

غیر حضوری  و با استادش ازدواج کرد

آقا توی لیست دانشجوهاش  وقتی اسم خانم  را می بینه متوجه میشه  از خانواده های سرشناس و خوشنام شهر هستند و دوست داشته با این خانواده وصلت خانوادگی انجام بده

دوستم اصلا کلاس ها را نمی رفته

بعدا به خواستگاری  استادش جواب داده

ماجرا قدیمی است 

دختر دوستم الان کلاس هفتم است

ما توی یک روز بچه دار شدیم 

سه تا همکار بودیم

با هم باردار بودیم توی یک روز هر سه تایی بچه هامون دنیا اومدن 

این دوستم با استادش ازدواج کرده بود

اون یکی با دانشجوی خودش و خانم هیات علمی بود

من هم با همدانشگاهیم ازدواج کرده بودم 

😂😂😂خدا شفات بده فونش میدی بعد با شما گفتن میخوای جمعش کنی 

باور کن حسادتت فقط خودتو از پا در میاره اینجا ک محازیه اینقدر عکس العمل دادی دیگه خدا به داد زندیت برسه دیگه جوابتو نمیدم😂😂😂خوش گذشت بای