مادرشوهر من ازین دسته زنایی که میخواد بگه من خیلی قویم و مثلا پیش شوهر من بگه زنه تو تنبل یا پیش بقیه بگه زناشون تنبلن بخاطر همین می‌ره بازار بیست کیلو بیست کیلو وسیله میخره و ازونحایی که خسیسه پیاده میاره خونه پدرشوهرمم از جلو مغازه رد شه زنش بگه یه تخم مرغ بخر نمیخره بیاره بعد مادرشوهرم دایم از دست درد و پا درد میناله میگه آرتروز دارم کسی کمک حالش نیست به اون صورت چون برادر شوهرم خیلی هواش داشت که اونم مهاجرت کرد شوهر منم هرکاری براش بکنه قبول نداره بچه دیگه آیم نداره ولی نسبت به مامانم که از مادر شوهرم کوچیکتره مادرشوهرم سرحال تره مامان من بنده خدا خیلی مریضه هنوز به پنجاه نرسیده سه تا فنر تو قلبشه
۷۷ ساله هستند .
خدارو شکر در صحت و سلامت کامل .. ورزشکار و همواره مراقب تغذیه اشون هستند .
کمک حالمون هستند😊خدارو شکر به چیزی یا کسی نیاز ندارند .
من از ایشون آموختم مراقب خودم و سلامتین باشم .. و این یعنی عشق واقعی به فرزند .. چرا که فردای پیری زمینگیر نخواهم بود .. وبال گردن و زندگی بچه هام .
مادر شوهر من قبل عروسش بشم فوت شده
مادرشوهرم هفتاد سالشه پادرد و کمر درد داره
دخترم نداره منم طبقه بالاش زندگی میکنم بیشتر وقت ها میرم کمکش
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستجدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 ثانیه پیش
1 ثانیه پیش
1 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز