ارتودوکس☦💒💞 سینگل و متعهد 💍 متعهد به اهدافم🤍 متعهد به دانشجوی پزشکی تهران شدن🥰متعهد به مهاجرتم به آمریکا🇺🇸متعهد به عیسی مسیح☦متعهد به اهداف بزرگم💸 بچه ها نخندینا🖤 به نام خداوند رنگین کمان🖤بارون اومد و یادم داد🖤 ⭐اگر امضامو خوندی برای رسیدن به اهدافم دعا کن⭐ 💞اگر جایی کامنتی ازم دیدی دلت شکست منو ببخش بدون هیچی تو دلم نیست و خیلی دوستت دارم💞 🤍سمیر گرکان کاراکتر اصلی سریال هشدار برای کبرا ۱۱ هست فیلم مورد علاقم و گرگانی نیستم اسمش گِرکان هست🤍
جاریمو بعد مدتها دیدم، انقدرررر لاغر شده بود که شوکه شدم! 😳
پرسیدم چی کار کرده تونسته اون لباس خوشگلشو بپوشه تازه دیدم همه چی هم میخوره!گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته عید نزدیکه و منم تصمیم گرفتم تغییر کنم. سریع از کافه بازار دانلود کردم و شروع کردم، تازه الان تخفیف هم دارن! 🎉
مسیحیان معتقدند ؛ مسلمانان و یهودیان اشتباه میکنند و یهودیان معتقدند ؛ مسیحیان و مسلمانان اشتباه میکنند و مسلمانان معتقدند ؛ مسیحیان و یهودیان اشتباه میکنند اما من معتقدم هر سه درست میگوند ... {جرج کارلین}
رویا هایی دارم که اگر بگم میان بازداشتم میکنن آنقدر خطرناکه😂
قبل از اینکه گزارش بزنی لطفا ازم بپرس تا حلش کنیم ، بهت قول میدم سوءتفاهم شده و حرف منو بد برداشت کردی❤️من مسیحی هستم ولی تغییر دین ندادم و هیچ وجه تبلیغ نمیکنم ، خودم ارمنی هستم. خوبی هارو براتون از پرودگار آسمانی طلب میکنم😍
باز باران با ترانه با گوهر های فراوان. می خورد بر بام خانه یادم آرد روز باران گردش یک روز دیرین خوب و شیرین توی جنگل های گیلان کودکی ده ساله بودم نرم و نازک چست و چابک با دو پای کودکانه می دویدم همچو آهو می پریدم از سر جو دور میگشتم ز خانه می شنیدم از پرنده از لب باد وزنده داستان های نهانی راز های زندگانی برق چون شمشیر بران پاره میکرد ابر ها را تندر دیوانه غران مشت میزد ابر ها را جنگل از باد گریزان چرخ ها میزد چو دریا دانه های گرد باران پهن میگشتند هرجا بس گوارا بود باران به چه زیبا بود باران می شنیدم اندر این گوهر فشانی رازهای جاودانی بشنو از من کودک من پیش چشم مرد فردا زندگانی خواه تیره خواه روشن هست زیبا هست زیبا هست زیبا
سعی کردم که بمانی و بریدی به درک/کارمان را به غم و رنج کشیدی به درک/به جهنم که از این خانه فراری شده ای/عاشقت بودم و هرگز نشنیدی به درک/میوه کال غزل بودمو از بخت بدم/تو مرا هرگز از آن شاخه نچیدی به درک/فرق خرمهره و گوهر تو نفهمیدی چیست/جنس پا خورده بازار خریدی به درک/عاقبت سنگ بزرگی به سرت خواهد خورد/میکشی از ته دل آه بزرگی به درک
باز باران با ترانه با گوهر های فراوان. می خورد بر بام خانه یادم آرد روز باران گردش یک روز دیرین خوب و شیرین توی جنگل های گیلان کودکی ده ساله بودم نرم و نازک چست و چابک با دو پای کودکانه می دویدم همچو آهو می پریدم از سر جو دور میگشتم ز خانه می شنیدم از پرنده از لب باد وزنده داستان های نهانی راز های زندگانی برق چون شمشیر بران پاره میکرد ابر ها را تندر دیوانه غران مشت میزد ابر ها را جنگل از باد گریزان چرخ ها میزد چو دریا دانه های گرد باران پهن میگشتند هرجا بس گوارا بود باران به چه زیبا بود باران می شنیدم اندر این گوهر فشانی رازهای جاودانی بشنو از من کودک من پیش چشم مرد فردا زندگانی خواه تیره خواه روشن هست زیبا هست زیبا هست زیبا
توی ی روستای کوچیک جنگلی قابله ی روستا بشمیا شیرینی پز😍شیرینی هامو بفرسم روستاهای اطراف
ی اتاق پر از عروسک
اتاق خوابم ویوی جنگل و رودخونه داشته باشه
باز باران با ترانه با گوهر های فراوان. می خورد بر بام خانه یادم آرد روز باران گردش یک روز دیرین خوب و شیرین توی جنگل های گیلان کودکی ده ساله بودم نرم و نازک چست و چابک با دو پای کودکانه می دویدم همچو آهو می پریدم از سر جو دور میگشتم ز خانه می شنیدم از پرنده از لب باد وزنده داستان های نهانی راز های زندگانی برق چون شمشیر بران پاره میکرد ابر ها را تندر دیوانه غران مشت میزد ابر ها را جنگل از باد گریزان چرخ ها میزد چو دریا دانه های گرد باران پهن میگشتند هرجا بس گوارا بود باران به چه زیبا بود باران می شنیدم اندر این گوهر فشانی رازهای جاودانی بشنو از من کودک من پیش چشم مرد فردا زندگانی خواه تیره خواه روشن هست زیبا هست زیبا هست زیبا