بدتریییین سوتی ک دادی چی بوده😂😂

ترکیدم🤣🤣🤣

من از روز اول دانشگاه با یکی از پسرهای همکلاسیمون بحثم شد و مدتی با هم لجبازی می کردیم و جنگ داشتیم ولی از یه وقتی متوجه شدم پنهانی منو نگاه میکنه و زیر نظر داره و بعدش که نگاهش می کنم میبینم سریع روشو اونور میکنه . حتی یه بار هم که داشت از کنارم رد می شد بهم تنه زد . سر کلاس هم چند بار پیش اومده که به بهونه استاد برگشته و خواسته که منو نگاه کنه . یه بار هم استاد ازم درس پرسید و بالافاصله برگشت و نگاهم کرد به نظرتون این الان دنبال آتو گرفتن یا نفرته یا علاقه مند شده ؟ چند روز پیش هم دوستم بهم گفت که از پشت داره به من که جلوش بودم نگاه می کرده.به خاطر این می پرسم که چون من چند بار ضایعش کردم و یه روز از طرف همکلاسی هامون برای دوستم پیام اومده که این از دستتون عصبانیه و دنبال آتو گرفتنه و فکر میکنه مسخره ش می کنید حالا راست و دروغشو نمیدونم و الان شک کردم به رفتارهاش.  ممنون میشم هر کی هر نظری دارد بگه . چون واقعا رفته رو مخم.  میخوام بدونم که هدفش بیشتر چی می تونه باشه

مامان بزرگم اینا عادتشونه اجر بذارن رو بخاری وقتی کسی جاییش درد میکنه مثل پاش تو سرما بذارن زیرش دردش بهتر شه بعد یه روز مانان بزرگمو عمل کردن نگو همون اجره رو گذاشتن به صورت افق بین پاهاش روشم با لحاف کشیدن منم از بیرون رسیدم مهمونم بود اومده بودن برا عیادت خودشم پسر دختر پر بود اومدم مادربزگمو بغل کنم یه دستمو بردم درست گذاشتم رو اجر یه لحظه فککردم کی.. بعد بلند داد زدم گفتم این چیه خندید گفت اجره انقد قرمز شدم برگشتم دیدم همه دارن ریز ریز میخندن 

اول یه چنتا سوتی بگو تا خلالت باشه راهنملیی بچه ها  

یا عاشقت شده یا دنبال اتو گرفتنه 

ولی فک کنم عاشقت شدع

هیچ سوتی ای بدتر از همین پیاده ها بغلم کن نیست=/

یه روز بلند پیش بچه ها گفتم من موز دارم 

ببخشید تایپیک زدم ولی چون کم بازدید بود اینجا مجبور شدم بگم حلال کنین

بابا عاشقت شده ول کن

یه بار منم بچه که بودم مو.بر رو با پودر ژله اشتباه گرفته بودم آخه لامصب روش عکس میوه کشیده بودن

با مامانم رفته بودم به مغازه عمو عزت هی میگفتم عمو از اون ژله ها بده ببرم درست کنم بخورم ، بنده خدا هم عمو عزت و هم مامانم قرمز شده بودن ، مامانم هی می‌گفت ولش کن حالا بعدا برات میخرم ، منم هی اصرار که عمو بده ببرم بخورم 

عمو عزت هم همش می‌گفت اونا به درد تو نمیخورن 😂😂

منم میگفتم نه روش عکس میوه هست من از اونا دوس دارم 

 بعدش که اومدم بیرون مامانم گفت چی بوده تازه فهمیدم چه سمی بود🤣🤣🤣🤣

وای... دقیقا منم🤣🤣🤣

یه سری رفتیم عطاری، عطاری اطراف حرم بود زائر عرب هم زیاد می‌اومد. نشسته بودم رو صندلی داداشم و مامانم داشتن خریدای خودمون حساب می‌کردن، اونورتر دوتا آقای عرب داشتن خرید می‌کردن. بعد هی می‌گفتن حنا می‌خوایم. آقا فروشنده بسته های حنا رو بهشون نشون داد اونا گفتن نه ورقه الحنا می‌خوایم. بعد فروشنده متوجه نمی‌شد یهویی بلند گفتم

برگ نعنا رو می‌خوان. یهو کل مغازه چرخیدن سمت من... داداشمم با تعجب نگام کرد. چند بارم تکرار کردم که برگ نعنا می‌خوان

بعدش متوجه شدم که عه دارم به جای حنا می‌گم نعنا. بعد درستش کردم به کمک داداشم و مامانم

اره دیگه😂

الان خودتم سوتی دادی

خودش میدونه یا دنبال آتوعه یا عاشقش شده پرسید کدومه اس😂😂😂😂😂😂😂😂

وای وای دختر عمم شوهرشو نمیخواست میخواست طلاق بگیره با من دوست بود می‌گفت من هر روز میرم حموم بخودم میرسم و اینا ...

بحث طلاقش شد من جلو جمع گفتم اگه شوهرشو نمیخواست که هر روز حموم نمی‌رفت منظورم این بود افسرده نیست اما خیلی سوتی بدی بود بابام خندید گفت راست میگه تا یه مدت سوژه شده بودم