یکی دیگه ام بگمو زحمتو کم کنم😅
البته اینو قبلا تعریف کردم.
روز جمعه ای بود همه اهل خونه. منزل تشریف داشتن بابام تو اتاق بود مامانم تو آشپزخونه. داداشمم تو حال بازی میکرد.
من پاشدم سریع لباس جمع کردم برم حموم تا کسی نرفته....
خلاصه رفتم لباسامو زدم زیر بغلم مثل جت دویدم سمت حموم در حمومو که باز کردم داداشم داد زد عه. ... این کلاه برا کیه افتاده زمین😐
من تا برگردم ببینم کلاه چیه که دیدم بابام سرشو از اتاق اورد بیرون مامانم از اوپن خم شد ببینه چیه که صد البته همه دیدن و فهمیدن که کلاه کیه🥲
کلاه برای منه فلک زده بود که از لای لباسا افتاده بود.
داداشم کوچولو بود به سوتین میگفت کلاه😅🤣😂
من نفهمیدم چجوری رفتم سوتینمو از اون وسط جمع کردمو گوله دویدم تو حموم😁😆😅🤣😂