جاریمو بعد مدتها دیدم، انقدرررر لاغر شده بود که شوکه شدم! 😳
پرسیدم چی کار کرده تونسته اون لباس خوشگلشو بپوشه تازه دیدم همه چی هم میخوره!گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته عید نزدیکه و منم تصمیم گرفتم تغییر کنم. سریع از کافه بازار دانلود کردم و شروع کردم، تازه الان تخفیف هم دارن! 🎉
نه بابا دیگه گوشی نداشتم ولی بعد دو سال که رفتم دانشگاه دیدمش دوباره رابطه مون شروع شد اون موقع دیگه ...
مامانت ی درخواست ب سازمان سیا بده روهوا میزننش
برام دعا کنید مهربونا ب بد مشکلی گرفتارم:)دعا کنید ابروی من و خانوادم حفظ بشه چون کسایی هستن ک میخوان ابرومو ببرن.دعا کنید مشکلم حل شه و این ادما کاراشونو تموم کنن تا منم ی نفس راحت بکشم
ی بار رفتم خونه جاری رفتم لباس عوض کنم تو مرحله شلوار بودم ک دخترجاری م ک ۴ ساله بود وارد شد منو دید ...
شما چرا همه سوتی هاتون حول محور عریانی میچرخه..نه تو سوتی بالاتر حرف مادرهمسرتون جالب و خنده دار بود بلکه جا داشت قطع رابطه کنید نه اینکه به عنوان طنز ازش یاد کنید و خودتونم بخندین.چون رسما تحقیرتون کرد. نه این یکی سوتی که واکنش برادرشوهراتون نسبت به حرف بچه خیلی نانجیب بود..بازم خنده دار نبود فقط ناراحت کننده بود.کاش قبل وصلت از نظر اخلاقیات و حجب و حیا و عفت کلام خانواده همسرتونو یه سبک سنگین و تحقیق میکردین.تعریف هم نکنید جایی چون شاید ناپخته و کم سن هستین و به چشم طنز بهش نگاه میکنید اما در واقع هردو سوتی، توهین و تحقیر شاست.
میان خضر و موسی چون فراق افتاد، فهمیدم/ که گاهی واقعیت با حقیقت در منافات است/ اگر در اصل دین حُبّ ست و حُب در اصل دین، بی شک/ به جز دلدادگی هر مذهبی، مُشتی خرافات است