روز پدر بود رفته بودیم پدرشوهرمو ببینیم
مادرشوهرم یه پاکت پول آورد به شوهرش بده
گفت اینم از طرف عروست (خودشو میگفت)
حالا منه خنگ فکر کردم منو میگه
دوساعت بلند بلند تشکر میکردم و هی میگفتم من یه کادوی ناقابل آوردم شما زحمت نکشید
بعد اونقدر هم گیر داده بودم ول کن نبودم که هیییییییی تشکر
آخرش شوهرم اشاره کرد که بِبُرم صدامو 😂😂😂😂😂😂
چند سال گذشته ولی فکر نکنم کسی فراموش کرده باشه 😅😔😢