میفهممت عزیزم منم دقیقا بیشتر از چند بار اومدن ولی نشد با اینکه حتی معمولی نیستم هم از نظر زیبایی هم دارایی
به جایی رسیدم ک دعا گرفتم برا بخت گشایی ولی بدتر از قبل هر کسی میمود فرار میکرد تا اینکه یه بار دیدم مامانم داره نماز میخونه و دعا میکنه گفت خدایا میخام یکی دخترمو ببینه و خوشش بیاد و خوشبخت بشه دقیقا یه هفته بعدش منو تو عروسی دیدن و پسندیدن با اینکه بابام دیگه ناامید شده بود ازم وقصد داش خواهرایه کوچکترمو شوهر بده ولی اونا گفتن ما فقط این دخترتو میخایم مطمئن شدم بخاطر دعا مادرم و خواسته خدا بود
ببخشید طولانی شد