سایت آدم و حوا ثبت نام کنیدخیلی معتبره و حساب شده حداقل یه سر بزنین اگه خاستید .... اینجورم نیست که ...
من کراشمو به عنوان شوووعرررر میخوام برا اون پیشنهادی ندارین😭😂
ز غوغای جهان بیخبر _ اسمم نوشتم کاربری دوم ! نه چیز دیگه ای _ حوصله بیرون رفتن داشم نینی سایت نبودم _ لطفا سر به سر منه بی نوا نزار ، ناناعتم نکن ، حرف بد بهم نزن باور کن نمیکشم ✋ خلاصه این کاربر بشدت به حس خوب نیاز داره 💔 تاریخ تولد و سن درج شده استعاره از سن روح بنده هستش باور نکنید با تچکر
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
دوستم یه بار اینکارو کرد جلوی مامان یه پسزه تا تونست کار کرد اخر سر برگشته بود گفته ماشالا چه دختری اتفاقا پسز ماهم یه دختر گلو مدنظر داره همونجا از حرص ترکید بیچاره
ما دخترهای غمگین شانزده ساله ای بودیم که فکر میکردیم اگر میشد رنگ موهایمان را روشن کنیم ، تکلیفمان هم روشن می شد. ما ، با ماتیک های قایمکی و کابوس های یواشکی و آرزوهای دزدکی . ما و کارت پستال هایِ « سوختم خاکسترم را باد برد ، بهترین دوستم مرا از یاد برد» ... ما و شعرهای دوران مدرسه ، اولین دست نوشته هایی که توی دفتر ِ کوچک یادداشت می نوشتیم و مشاور دیوانه به خیال اینکه این یک نامه برای پسر مردم است از ما می دزدید .ما ، که تمام عمر ترسیدیم دختر بدی باشیم . ترسیدیم مقنعه هایمان چانه دار نباشد و چشم سفید باشیم . ما که توی کتاب هایمان فروغ نداشتیم ، چون فروغ میان بازوان یک مرد گناه کرده بود ، ما فقط یادگرفتیم مثل کبری تصمیم های خوب بگیریم