خانوما شوهرم دو روزه تو‌جادست ترانزیت داره زیاد میره جاده اکثزاهم اهواز
تو‌یچداری اصلااااا کمکی نمیده
امشب اشپزخونه رو‌تمیز میکردم که‌من خرم باید بزارم بگنده غذاهم‌گذاشتم برا فرداش تو‌جاده بچم هی گریه میکرد منم مشغول کار اونم با گوشی بازی میکرد عصری برگشت دوشبم نخوابیده بود. شام خوردیم بچم هی گریه میکرد بعد چنان دادو هواری راانداخت که بیابچرو اروم‌کن گفتم من کار دلرم تو سرت تو کوشیه چرا نمیگیری باداد میگه من دوشبه نخوابیدم
خب اشغال بجای بازی باگوشی بکپ
بنظرتون حق باکی بوده
خستس درکش کن
حق با شماست
بنظرم یکم باهم مهربون تر باشید
متاسفانه با اون
خانم منم راننده کامیونم سخته والا سخته درک کن شغل سختیه من وقتی میام خونه انگار اومدم تفریح دوست ندارم از خونه بزنم بیرون بزار استراحت کنه
حق با هردوتون.اونم خسته است.وشما هم خسته ای
ی سؤال که همیشه دلم میخواست از کسایی که شوهرشون کامیون داره بپرسم این بود که چرا شما با شوهراتون نمیرید جاده؟ یعنی هر سفر چرا باهاش همسفر نمیشید؟
هر دو تون
به جای اینکه همدیگه رو متهم کنید گفت وگو کنید
,حق با جفتتونه هر دو خسته
آشپزخونتو ول میکردی میگفتی بچم هلاک شد برقارو خاموش میکردین و میخابیدین
خداییش بی خوابی و کمخوابی خیلی زجرآوره
عزیزدلم یکم به خسته بودن شوهرت فک کن عاره تو بچه داری و خیلی سخته ک بخای هم به بچه برسی هم کار خونه بکنی اما خب اونم دوشبه نخابیده و خسته اس و قطعا حوصله نداشته بچه رو بگیره دلش اون لحظه ارامش و استراحت خاسته توام درک کن قلبم اون داره برا شما زحمت میکشه با هم دعوا نکنید 🥺☹♥️
میدونی...
کلا آدم وقتی مدت زیادی نخوابه رفتاراش کنترل شده نیست
البته اگه در حالت عادیم رفتارش اینه اون دیگه فرق داره
