خواهرم با دوس پسرش ازدواج کرد
سر عقدش ک رفتن محضر نه منو دعوت کرد نه مادرمو برد فقط بابامو برد دلیلشم بهمون نگفت مادرم خیلی ناراحت بود ازش ولی چیزیم نگفتیم اصلا بزرگش نکردیم..فقط مراسم جشنش بودیم ک اونم چقددد سمت داماد ب ما بی احترامی کردنننن چقد از کادوها دزدی کردن شرف برای ما نذاشتن جشن و قرار بود باغ بگیرن یهو شد خونه
گفتن فقط خانواده ها هستن رفتیم دیدیم کل ایل و طایفه دعوت کردن و ما فقط خودمون بودیم
ما اصلا از دامادمون خوشمون نمیاد ینی ی کارایی کرده ی توهین هایی کرده ک من هیچ جوره دلم صاف نمیشه بی احترامی لفظی نکردم ولی هر وقت اومده موندم تو اتاقم و نرفتم پذیرایی
الان دوس پسرم اومده خاستکاری من
من ب خواهرم گفتم تو با دخترت اگ میخواین باشین و گفتم بهش قضیه خاستکاری و شوهرت متوجه نشه
خودت بیا و دخترت قبول نکرد نیومد بعدم ب شوهرش گفت
شوهرشم ب بابام گفته ک ما دیگ نمیایم اونجا مراسم دخترت باید مارو صدا میزدی من ک هیچی خواهرش و باید دعوت میکرد
این دو نفر فقط دغدغه اشون منو نامزدمیم فقططططط
الانم بهش پیام دادم ک دیگ حرف و حدیثی نباشه خوند و استیکر خنده داد و دیگ جواب نداد
منم مراسم بگیرم دعوتشون میکنم ولی بقیه مناسبتا واقعا متاسفم